1

نشانه شناسی (ش.ش / ج.ش / زبان شناسی)

نشانه شناسی (ش.ش / جا.ش / رسا.ش / زبان شناسی ) رشته ای مطالعاتی است که به توضیح سازمان نشانه ها می پردازد. در تعریف ما نشانه شناسی، عالَم شناسی دوال است. سلسله مطالعاتی در نسخه (نسخه شناسی) یا. نشانه شناسی دو مقوّم دارد:

۱٫ وجه ظلمت و نور نشانه را ملتفت باشد (رهیافت به سمت خدای سبحان)

۲٫ آن نشانه را کم یا زیاد عالَم شناسی کند (مطالعه ی نشانه همواره در یک بومسازه ی طولی و عرضی از سپهر آفرینش و سپهر معرفت) باشد.

نشانه شناسی، مطالعه هر پدیده است از آن جهت که دلالت دارد، با تعهد به اینکه عالم ربانی یا متعلم علی سبیل نجات، آن را در میان یک حوزه و در جمع دیگر نشانه ها (با لحاظ تعامل و نسب جمع) مطالعه نماید. نشانه شناسی مانند دیدن یک یا چند درخت از یک بیشه یا جنگل عظیم است وقتی درخت را در سازمان دیگر درخت ها ببینیم. تعهد به مطالعه یک پدیده دلالی به نگاه عالم شناختی و بومسازکانی تعهد به عالم شناسی توحیدی را موجب می شود. چون عالم عین چیزی جر عالم توحیدی نیست. بنابراین نشانه شناسی، رفت و آمد میان دال و مدلول است به نیت کشف ساختار و قواعد عام و خاص عملکرد نشانه ها (با حفظ شرایط فوق) 

هدف نشانه شناسی اولاً افزایش معرفت الله است و نیز تحصیل دانایی و هوشیاری نشانه شناختی برای عبادت خدای سبحان. گویی تجلی بخشی از جنود عقل است و العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان (اصول کافی/ ج۱، ص۱۱) به عبارت قرآنی تحصیل معرفت از طریق آیات الله است:

إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ‌ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِ‌ی فِی الْبَحْرِ‌ بِمَا یَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّـهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْ‌ضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَابَّهٍ وَتَصْرِ‌یفِ الرِّ‌یَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ‌ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْ‌ضِ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿١۶۴ وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّـهِ أَندَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّـهِ ۖ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّـهِ ۗ وَلَوْ یَرَ‌ى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَ‌وْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّـهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللَّـهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ ﴿١۶۵بقره

اما در نشانه شناسی توجه به چند نکته اهمیت بسیار دارد:

  • نشانه شناسی فقط و فقط در حالتی علم است که به آیت الله بودن آن،  توجه و التفات باشد. چرا که بدون این شرط تلاش محقق، حرکت در سپهر خیال است نه سپهر معرفت (اینجاست که اقدام بسیاری از مدعیان اهلیت دانشسرا، لغزیده است. چرا که چشم بی فروغ نمی تواند نشانه را ببیند چه رسد به این که از دال به مدلول برسد. مثل اینکه حداقل بداند تمام نشانه ها تسبیح حق تعالی گویند.

  • درباره ی نشانگان ساخته شده نیز متوجه وجوه نورانی و ظلمانی آن باشد. توضیح اینکه: بشر نشانه را به نشانگان (نشانه ای که مهندسی معکوس شده یا تماما وضع شده احتمالا با الهام اجمالی یا تفصیلی از نشانگان دیگر) تبدیل می کند و زبان و نسخه را بوسیله مهندسی معکوس نشانه های تکوینی بازسازی یا برسازی می کند  و این هم بخشی از نشانه شناسی است. مانند تحلیل نشانه شناسی یک زبان، فرهنگ یا یک اثر هنری مانند یک فیلم سینمایی مثلاً. اما  هر سازه ی  نشانه شناختی مصداقاً از شاکله ی نیت و نهاد مصدر آن مایه می گیرد و واجد ماهیت شدید یا لطیف می شود و ماهیات بخلاف وجود که نور محض است صورت نوریه یا ظلمانیه دارد. پس نشانه شناسی فقط و فقط وقتی نشانه شناسی است که زیرساخت آن حد نصابی از شناخت قرآنی ظلمت و نور را داشته باشد. چرا که سیر در ظلمت حتما شناخت نیست و همین طور سیر در دوال بدون مقدمات فهم مدالیل (دوال می توانند مظهر اسم مضل حق تعالی هم باشند) 

  • همه ی مصادیق نسخه، نشانه اند و دال بر معنایی هستند زیرا فصل محصل یک نسخه همین است. مطابق تعریف ما از فلسفه علم (مطالعه متفقانه ی سپهر معرفت به هر روش که باشد به منظور دستیابی به قواعد آن) نشانه شناسی بخشی از فلسفه علم است. نشانه شناسی مفهومی جامع تر از زبان شناسی دارد. بشرط ان که مراد ما از زبان دلالت نشانه های معهود در زبان ها (لغات و زبان ها: فارسی چینی، فرانسوی و…) باشد و توسعه در معنای زبان موجب تطابق آن دو می شود. پس زبان شناسی از دید ما بخشی از نشانه شناسی است و لاغیر.

  • علم تعبیر خواب هم از سنخ نشانه شناسی است.

  • نشانه شناسی ممکن است بوسیله علوم و دانشه های دیگر مانند علوم ادراکی و … یاری شود.

  • نشانه شناسی گاه بسیار رازآمیز و غامض و مشتمل بر نسخه های لب دوخته است و مناطق توقف لازم بسیاری دارد (نشانه ها غیور و هدی للمتقین هستند و لاغیر)

  • نشانه شناسی منزوی از معارف الهی، و در نسخه ی فارق الوحی (نگا. انواع نسخه) تضمین و مستندات کافی ندارد.

  • مواجهه با یک نشانه منفرد یا مطالعه آن گسیخته از بومسازه آن، نشانه شناسی نیست و می تواند راهیابی سریع به مدلول (معرفت در یک نگاه و وصول به معانی به یک تجلی) یا احتمالا تفنن و امثال آن تلقی شود.




تنیدگی (ش.ش)

تنیدگی (ش.ش) وضعیت درهم پیچیده بودن مفاهیم و اضلاع آن در همدیگر است؛ یعنی مفاهیمی که اضلاع مفهوم علومی (و شاید سرنوشت تحول آن ها) به  هم مرتبط است.

مثلا مفاهیم جامعه، نقاشی، لوبیا، استروژن، انقلاب کبیر فرانسه، درهم تنیده نیستند. چون اضلاع معرفتی آن به هم اتصال (آشکاری) ندارند اما مفاهیم گیاه، لوبیا، تغذیه، تولید مثل/// زیبایی، رنگ، خلاقیت، ادراکات حسی، نقاشی، رفتار جنسی، جنسیت، هورمون، زیست- شیمی و استروژن/// جامعه، رضایتمندی جمعی، اقتضاء متراکم، انقلاب، دینامیسم تاریخ و انقلاب کبیر فرانسه، بدلیل اشتراکات اضلاع معرفتی با هم مرتبط و درهم تنیده اند و رستنگاه مفاهیم تنیده بسیاری هستند.

مفاهیمی مانند لوبیا و استرورژن از طریق مفهوم تولید مثل، بذر و مفهوم تمایل شدید به ادامه حیات و حتی عشق، زمینه ملاقات با مفاهیم درهم تنیده اند.

می توان گفت تنیدگی، در اجزاء مفاهیم علومی بحث شونده در علوم همجوار و همکار (مانند معرفت شناسی و منطق، زیست شناسی و جامعه شناسی، عرفان و زیبایی شناسی، فیزیک نظری و فلسفه و…) بیشتر قابل رصد است. در مفاهیمی که بدلیلِ حیثی، از هم متمایز و در برخی موارد متداخل اند، بیشتر قابل پیگیری است. مثل مفاهیمی که در دامن دانش های چند علمی مانند  علوم ادراکی و علوم کل نگر، زندگی می کنند.

برای حل بسیاری مسایل، با مفاهیم تنیده مواجه می شویم:

1. اینکه در دام پوزیتیویسم منطقی که راهی بیراهه است، نیافتیم.

2. در مواجهه با مفاهیم درهم تنیده، با توجه به روش درست بررسی و استنباط (گریز ار تحجّر و روشنفکرمآبی) به کاوش ابعاد گوناگون و درهم تنیده مفاهیم بپردازیم.

3.با توجه به روایی انواع تحول به گسترش معنایی آن ها بپردازیم.

مثلاً در توضیح ادراکات نفس، در تعامل با جسم و دماغ و با تعامل نفس و بلکه مغز با عوالم دیگر و دریافت الهامات فرشتگان و وساوس شیاطین؛ باید چند علم در تفسیر مثلاً ادراک رنگ و طعم و خلاقیت و فعالیت مغز و قوای باطنی و… مشارکت کنند.

همچنین پاسخ به این پرسش که آیا در نشانه شناسیِ جهان پیرامون، میان اشکال و ماهیات عالم مثالی و اجسام مادی نسبت وجود دارد یا نه؟ یا مثلا آیا بال داشتن در عالم ماده و عالم مثال (برای فرشته و مانند آن) بر معنایی خاص و یکسان دلالت دارد یا نه؟

آیا رویاهای صادقه که گاهی از طریق نمادهای خاص (کدها) دلالت می کنند، با ارائه های  نشانه شناختی عالم ماده همسان است یا ناهمسان؟ (نگاه کنید به تحول همسانی و ناهمسانی)

آیا در خواب دیدن ماهی، آب، عریانی، مردن، نان با خود بردن و پرنده از آن خوردن، آب انگور گرفتن – إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا ۖ وَ قَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ- قرآن کریم/ یوسف/36و…) با سازوکارهای نشانه شناختی این عالم چقدر همسان است؟

آیا هنرمندان و سینماگران که خلق صور می کنند از این همین مکانیسم ها بهره می برند؟ نشانه شناسی در عالَم هنر و عالَم عین چه سازوکار مشابهی دارد؟

پاسخ به این پرسش ها، مستلزم دست و پنجه نرم کردن با مفاهیمی بس درهم تنیده است.

تنیدگی معلول محدودیت بسیار دانش بشری است. در عین حال تنیدگی وضعیت بدی نیست. امروزه بسیاری از مباحث علوم و مفاهیم تصوری، در سپهر معرفت در وضعیت تنیدگی هستند. همچنین در خود انواع «تحول معرفتی» یا انواع «نسخه» تنیدگی هست.


Warning_UploadText

 

  • این اصطلاح با تنیدگی در روان شناسی اشتباه نشود: تـَنیدگی یا اِستـِرس یا فشار روانی در روان‌شناسی به معنی فشار و نیرو است و هر محرکی که در انسان ایجاد تنش کند.

  • گسترش مفاهیم در هم تنیده و بررسی آن نباید با سریان بیمورد روش علوم تجربی و آزمون و خطا در استنباطات نقلی ورود کند. پوزیتویسم منطفی دام معرفتی و روشی است.


 

search

 

 

 

آیا می توانید برای تنیدگی مثال هایی بیاورید؟