1

نوفهمی و روشنفکری دینی | روشنفکری دینی

 

روشنفکری دینی، تبیینِ معرفت شناختی محصَّل و درستی دارد. روشنفکری دینی، خَرق قواعد استنباط دین و محکمات اسلامی نیست و به آهنگ بدعت آوری در دین اعمال نمی شود؛ شاید روشنفکرمآبی چنین باشد، امّا روشنفکری دینی از نظر فیلسوف علم مؤمن، یک ضرورت است و یک جوهره دارد و دستکم دو حوزه را پوشش می دهد.

روشنفکری دینی (اصط.رجا) عبارت است از حلّ مدوام مسائل تازۀ فکری و انسانی، با توجّه به معرفت دینی و با استفاده از حدّاکثر توانش معرفتی. پس کسی که با مسائل معرفتی و عینی جهان بی ارتباط است نه اندیشمند است و نه عالم. او که می خواهد مسائل نوین انسان و جامعه را بدون استفاده از علم-الادیان و علم الابدان حلّ کند، روشنفکر نیست و آن کس که در این مسیر، مسائل را بدون ملاحظۀ محکمات اسلامی، حلّ و فصل کند، روشنفکر دینی نیست.

روشنفکری دینی دو حوزۀ نظر و عمل را پوشش می دهد و مسؤول کفایتِ تبیینی مفاهیم علومی و روزآمدسازی روش های عمل است.

تحوّلات معرفتی دو دسته اند: آن ها که به ناحق و به علّت خطاها در سپهر معرفت زاده می-شوند و آن ها که بواسطه دلیل ها و فرآورده های نو، در سپهر معرفت رقم می خورند. روشنفکر دینی، با هر دو نوع تحوّل آشنا است.

از سوی دیگر، مسلمانی کردن در هر شرایطی، یک شکل ندارد. این به معنای متحوّل شدن عبادات و احکام عبادی و محکمات دین نیست. بلکه به این معنا است که تحقّق زندگی مسلمانانه در هر عصری نیازمند سازوکارهای باکفایتی است که دینداران را برای دینداری در آن دوره و شرایط ظفرمند می کند. مثلاً دیندارانی که از تحوّلات جغرافیای سیاسی، اجتماعی و تغییر افزار قدرت در عرصه های پیچیدۀ سیاسی اقتصادی و سایبری جهانی و… سازوکارهای سلامت و عزّت و ثروت و قدرت و عدالت ورزیِ در جهان امروز مطّلع نیستند، نمی توانند بدرستی مسلمانی کنند.

مثلاً عالمان دین باید با دانش و تخصّص کافی (و نه تورّقی) بدانند که شهرهای بزرگ و زندگی شتابناکِ تکنولوژیک و انقباض جهان و اتّساع انسان و… چه شرایطی را برای جامعۀ بشری و اسلامی بوجود می آورد و باید بدانند که اقتضائات طبیعی و متراکم پدیده ها را چگونه باید مدیریّت کرد… در هر حال به نظر می رسد در مورد روشنفکریِ دینی چنین ملاحظاتی را باید در نظر داشت:

عالمان دین، نمی توانند روشنفکر نباشند. چون رفتارِ دانش و اقتضائاتِ حلّ مسائلِ تبیینی و راهکارجویانه، همیشه همه جا، پویا است. متضادِ روشنفکر دینی، غیر روشنفکر نیست، نقطه مقابل آن، یا روشنفکرمآب است، یا متحجّر بی شعور و کم شعور. در واقع روشنفکر دینی، با عالم ربّانی، مترادف است.

عالمان دین غالباً در معرض دو حوزه اند: الف) احتیاط و ب) احتیاط در ترک احتیاط. مجتهد واقعی کسی است که بتواند در هر دو مرحله، خود را بنماید و دلیری کند.

روشنفکر دینی باید تغییر ظرفیّت ها را به دقّت رصد کند. زیرا تغییر ظرفیّت ها ممکن است مفادات بسیاری از مفاهیم و سویۀ عملکردها را تغییر دهد. تغییر در ظرفیّت ها، فهرست اولویّت ها و داوری ها، و پرسش ها و مطالبات معرفتی را تغییر می دهد. . فقیه باید نخست یک موضوع را بدرستی در بستر زمان و تفسیری که دانش و مناسبات نوین جامعه برای آن رقم زده، ببیند و بعد حکم را بر آن بار کند. امروزه هیچ فقیهی بردگی و مملوک شدن انسانی را برای انسان دیگر، اخلاقی نمی داند و هیچ جامعه ای بازیِ شطرنج را به-جز ورزش فکریِ مسابقه پذیر نمی داند. امروزه عرف متشرّعه، موسیقی و نقاشی و مجسمه سازی را لزوماً مستلزم فساد و شرک نمی بیند (سلب عموم و نه عموم سلب) دریغ که گاه فقیهان، دانش فقه و متون و کتب فقهی را با استخاره های طولانی، نو می کنند.

همان طور که شرایط و ظرفیّت ها، در موارد بسیار، حدودِ وظایف و شکلِ تحقّق آن را مشخّص می کند در دهلیزِ خانه نشستن و مباحثۀ علمی داشتن و اقامه حدود و نشر و تبلیغ دین کردن و تواضع معرفتی ورزیدن و نهادینه سازی و جهانی سازی و… همه تغییر شکل می یابد و نو می شود. عالم دین اگر در روستا است با مراوده با مردم ده، دهلیز خانه نشستن اش انجام می شود و اگر در یک کشور است باید با جهان علم و عالمان دین تعامل گسترده داشته باشد. همانطور که دیگر شمشیر، سلاح جنگیِ کارآمدی نیست، وقت ملاقات دادن و به حضور پذیرفتن و نجوای در گوشی و تورّق مجلات و کتاب ها هم، دانش عالمان را نو نمی کند. دانش نو در پرتو تعامل و تخصص و تولید دانش و مشارکت در گفتگوی سپهری است.

عالم دین و علم دین باید به سمت اندیشمندکردن مردمان باشد. مریدپروری و مراد محوری و انزواء از سپهر معرفت و شبهه پنداشتن پرسش های شریف معرفتی جمع نمی-شود. شاگرد، باید مریدِ اخلاق حسنه و عشق و کوشش شبانه روزی استاد برای کشف حقایق باشد نه مرید و مقلّد فرآوردۀ معرفتی او شاگرد باید خودش با تلاش شبانه-روزی بخواهد که عالمی متضلع شود. هدف عالمان دین، رهایی شاگردان از تقلید و رساندن آنان به مقام استادی است.

بومسازۀ معرفتی، بدون روشنفکری دینی، منجمد و ناپویا می شود. پرسش ها و شبهه ها ساعت های شمّاته ای خداوند هستند که خواب و خرفتی علوم را می زدایند و نمی گذارند علم، راکد شود.

خمیر مایۀ دکان شیشه گر سنگ است                  عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

علاوه بر این عالمان روشنفکر باید بتوانند با شمّ آینده پژوهانه، معرفت و پرسش و شبهۀ جدید را پیش بینی کنند. در این فرآیند، باید به مطالبات و پرسش های معرفتی خوشبین بود و نباید گمان کرد که مثلاً دیدگاه جواز قاضی و مرجعِ تقلید شدن زنانِ فقیه و امکان قول به حقّ حضانت اولیّه مادر در عصر جدید، طنین دین ستیزانه پیدا کند و به مجرد همین مباحث علمی، زنانه سازی و فمینیسم شدنِ دین را هشدار دهد. نباید گمان کرد که باید تا ابد برده داری را مشروع دانست (چون در شریعت از آن سخن بسیار است) برای عالم دین بودن، ترجمه کلام خدا از زبانی به زبان دیگر کافی نیست، باید عالم دین بتواند دین را از زمان گذشته به زمان حال ترجمه کند. کافی نیست بدانیم نبی اکرم یا امام معصوم در گذشته چه فرمودند یا چه کردند، باید بدانیم که اگر ایشان هم اینک بودند چه می کردند. این کمترین حدّنصاب عالم دین بودن است.

چه خوب که فضلای حوزۀ علمیّه، «ستاد رسیدگی به مناطق محروم معرفتی» تشکیل دهند و این مناطق را نه با استفتائات مستعجل و نه با شورِ خطابه که با اجتهاد و گفتگوی علمی گسترده و همگانی و نیز با دانشگاهیان و صبر و حوصله و تولید علم و ارائه نسخه های آزمایشی و بحث مکرّر و تعویق داوری و مغتنم دانستن نقدها و پرسش ها و شبهه ها، آرام آرام به باغ و بستان معرفت بدل کنند. استفتاء را برای مناطق توسعه یافتۀ فقه و معرفت دینی وانهیم، نه مناطق محروم. بخش بزرگی از باغ علوم انسانی اسلامی، هنوز در ذهن باغبانان است.




روشنفکر دینی (ش.ش / فرآیندشناسی مرز دانش)

روشنفکری دینی  (اصط.رجا) عبارت است از حلّ مدوام مسائل تازۀ فکری و انسانی، با توجّه به معرفت دینی و با استفاده از حدّاکثر توانش معرفتی. پس کسی که با مسائل معرفتی و عینی جهان بی ارتباط است نه اندیشمند است و نه عالم. او که می خواهد مسائل نوین انسان و جامعه را بدون استفاده از علم الادیان و علم الابدان حلّ کند، روشنفکر نیست و آن کس که در این مسیر، مسائل را بدون ملاحظۀ محکمات اسلامی، حلّ و فصل کند، روشنفکر دینی نیست.

روشنفکری دینی دو حوزۀ نظر و عمل را پوشش می دهد و مسؤول کفایتِ تبیینی مفاهیم علومی و روزآمدسازی روش های عمل است.

 

مطالب مرتبط

مسئلۀ نوفهمی و روشنفکری دینی

 روشنفکر دینی (ش.ش / فرآیندشناسی  مرز دانش) عالم و اندیشمندی خلاق است که با دانش تخصصی خود،  فرآورده ها را با  آورده های علمی پیوسته در  مرز دانش به  تعامل علم ساختی وامی دارد.


 او نوفهمی را وارد  گفتگوی سپهری و  کهکشان علم می کند. کار او به خلق پرسش، معرفت و نظریه و سازه و پیکره بندی، راهکار، راهبرد و ایجاد برخی  تحولات معرفتی در  مفاهیم علومی می انجام.

او دشمن  سخت زایی معرفتی و  تعصب در فهم است و اکسیژن حیات او آزادی بیان است و بواعث سلب آن را، یکی از شعوب مهمّ  دجال می داند.

منبع داوری و فکری روشنفکران دینی،  قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است و پاسخ پرسش های خود را در تلائم با محکمات دین و مستمدّ از معارف اهل بیت علیهم السلام، بدست می آورد.

از جمله صلاحیّت های یک روشنفکر دینی، تقوا و طهارت باطن، علم و مهارت کافی در استنباط معارف از منابع دین و خلاقیت در فهم و مهارت در به تعامل درآوردن نوآورده های معرفتی، شجاعت و احتیاط، در بیان عقاید است. روشنفکری دینی، امروزه باید در فرآیند گفتگوی سپهری رخ دهد و بعید است اشخاص بتوانند به خوبی از پس آن برآیند. اما عملاً افراد خاصی در این کار موفق ترند {چرا؟ نیازمند  تبیین و  نظریه}

کسانی که  اصول استنباط معارف اسلامی را نمی دانند، یا با آورده ها و مناسبات جدید  مفاهیم علومی و  پدیده های اجتماعی و  داده های ریزوماتیک حوزه مطالعاتی خود آشنا نیستند، نباید وارد حوزه تولید معرفت و روشنفکری دینی بشوند. روشنفکر خودباخته، دارای معنا و مصداق است.

روشنفکران دینی، تقریباً در تمام جوامع اسلامی، آواره و در خطرند و یکی از عوامل بدبختی مسلمان، همین است.  امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، سالار و سلسله جنبان روشنفکری دینی است. او امامی غایب و گریزان و خائف و مترقب است


خلاصه:

روشنفکری دینی عبارت است از:

حل مداوم مسائل دین شناسانه

و ارائۀ راهکارهای دینگزارانه،

در بستر تحول ظرفیت های معرفتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و…

روشنفکران دینی، پیوسته در حال:

زدایش تناقضات و ناسازواری ها،

دفع و رفع شبهات و قشریگری ها و فرسودگی های معرفتی

 و در حالِ نو کردن راهکاهای نخ نماشده در پیاده سازی دین اند.

سنخ کار ایشان از قبیل اجتهاد است.




چرا معرفت دینی و روحانیت، بدون روشنفکری دینی، وبال می شود و نه بال؟


 

مقدمه

? روشنفکری دینی چیست؟

 روشنفکری دینی عبارت است حل مداوم مسائل دین شناسانه  و راهکارهای دینگزارانه، در بستر تحول ظرفیت های معرفتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و…

?روشنفکران دینی، پیوسته در حال زدایش تناقضات و ناسازواری ها،  دفع و رفع شبهات و قشریگری ها و فرسودگی های معرفتی  و در حالِ نو کردن راهکاهای نخ نماشده در پیاده سازی دین اند. سنخ کار ایشان از قبیل اجتهاد است.

 


1⃣ البته که دین بهترین هدیه الهی به انسان است. خاصه اسلام شیعی که دین حنیف آخرالزمان است.

2⃣  بخشی از دین، “تعبدیات دین” است، مانند نماز و روزه و حتی بخشی از معاملات که خالی از تعبدیات نیستند. (مثلا حرمت ربا) فهم سخت هسته ی معارف تعبدی، چندان اختلافی و دشوار نیست وقتی بر آن اتفاق نظر باشد…

3⃣  بخش دیگر دین، در کار “توصیف جهان” است و شامل “معارف حقه الهیه” می شود که کران تا کران نور است و دریا، دریا معرفت… (خداشناسی، جهان شناسی، انسان شناسی، امام شناسی و…)

4⃣  و بخش دیگر، “تدابیر دیندارانه و دینگزارانه” است، برای زندگی دیندارانه که با فهم شرایط زمان و مکان و اجتهادهای مختلف، متکثر می شود (اینکه از کدام راه می توان دین خدا را بهتر اقامه کرد و موجبات عزت جامعه را فراهم کرد، کدام دولت و حکومت و تقنین و قضا و اجرا و اقتصاد و روابط بین الملل، بارِ دینداری مردمان را بهتر برمی دارد و آن را مصون تر می دارد)

دین در مقام “فهم و اجتهادِ تفصیلی”، (معرفت دینی) عرضا و طولا، لایه به لایه فهم  میشود و هر کس بقدر بضاعت و ظرفیتش از آن محظوظ میگردد. ? در این حوزه، بین دینداران؛ اختلاف می افتد و ناهمزبانی ها و سوء فهم های بسیار عارض می شود. یکی توحید را سطحی و عوامانه فهم می کند و دیگری به لایه های عمیق تر راه می یابد… موحد عامی اگر قرائت بلند مرتبه موحد دیگر را بشنود، یا او را چاک می زند یا خود شرحه شرحه می شود.

 ✅  روشنفکر دینی، مدام معارف توصیفی دین را عمق می بخشد و میکوشد که فهم خود و دیگران را از معارف دینی از قشری گری دور کند. معرفت دینی نزد او مدام پوست می اندازد و از سطح به عمق سیر می کند.

? اگر فهم ما از دین در سطح بماند؛ رسالت دین انجام نمیشود. روشنفکر دینی، معارف دین را نزد  مرد  در  خیابان غبار روبی و خرافه زدایی می کند و برای ارتقا آن تلاش میکند.

✅  روشنفکر دینی، گسل های درونی و بیرونی معارف دین را رصد می کند و برای آن راهکار می جوید، اگر چنین نکند، میان معرفت دینی و سایر معارف غرابت و رقابت های سهمگین می افتد.

✅  روشنفکر دینی، راهکارهای دینگزاری را در پیوست با شرایط زمان و مکان وارسی میکند و از منابع دین، بهترین آن را اکتشاف و اجتهاد و بیان می کند و گرنه دینگزاری مومنان طی تحولات اجتماعی و معرفتی به تراژدی کمدی بدل می شود (جامعه اسلامی در عصر تیروکمان می ماند)

✅  حال بنگرید اگر معرفت دینی، بدون روشنفکری دینی و اجتهاد مستمر و پویا، در جامعه دینی، مورد باور توده ها باشد، چه قدر باعث خوشبختی یا بدبختی آنان می شود و اگر روحانیان و معرفتگزاران دین، روشنفکر نباشند (در حال حل مسئله نباشند) برای مردمان بال می شوند یا وبال… به جوامع مسلمان بنگرید…

 

در تلگرام

حمید رجایی

پاییز 96