1

بدحجابی یک معضل اجتماعی، زیر دست و پای بی توجهی

شاید اگر کسی جامعه شناسی نداند و نگاه جامعه شناختی نداشته باشد، همواره برای برطرف کردن معضلات اجتماعی راهکارهای ناکارآمد و بیربطی بذهن آورد و بر اساس سلیقه و استحسانات ذهنی، راه حل های دم دستی و کلیشه ای ارایه کند. متاسفانه بدحجابی که سکه رایج جامعه ایران اسلامی شده است دچار چنین مشکلی است و بدتر از سایر ناهنجاری های اجتماعی دیگر بر زمین مانده است.
? از آن جا که ناهنجاری های دیگر مانند #اعتیاد ، #طلاق، #تکدی_خیابانی ، زورگیری و… در علوم اجتماعی جهانی مورد اهتمام نخبگان و نهادهای اجتماعی و پژوهشی دنیا واقع شده است با الگوبرداری از آن شیوه ها، این مشکلات در کشور ما نیز، بهتر تحت کنترل قرارگرفته است.
? اما از آنجا که کشورهای توسعه یافته، اساساً علوم اجتماعی، پروژه ای تحت عنوان ” بدحجابی ” را تابحال تجربه نکرده، کشورهای اسلامی که همواره درگیر وراجی سیاسی و اجتماعی و آماده خوری هستند، در این مساله ی بخصوص، نخبه و غیر نخبه و روحانی و غیر روحانی خود را به بی خیالی و کری زده است.
? اما بدحجابی به مثابه یک معضل اجتماعی در کشور ما، دارای علل و عوامل فکری، ذهنی، روحی روانی و الگوهای زیبایی شناختی و انگیزه های دیگر روانی و اجتماعی خاص خودش است که اگر توسط موسسات تخصصی مورد تحلیل و بررسی جدی و چاره جویی واقع نشود، داوری و برنامه ریزی برای آن ناممکن است.
? اولا” لازم است نهادهای مطالعات اجتماعی در این زمینه ورود کنند. چون در کشورهای ایدیولوژیک، تقریبا همه چیز بسرعت امنیتی میشود. سازمان های مطالعات اجتماعی نمیتوانند رشد کنند و لذا مطالعه معضلات اجتماعی که همواره پیچیده و درهم تنیده است، مخاطره آمیز خواهد شد.
? حوزه های علمیه، هم هنوز در این مساله ورود جدی نداشته است، زیرا هنوز در سبد دانشی و نخبگانی آن سواد و دانش جامعه شناختی قابل توجهی وجود ندارد و موسسات مطالعات اجتماعی درخوری در حوزه ها نمی بینم،? البته تا بخواهید موسسه و مرکز پژوهشی از تمام اسامی اهل بیت علیهم السلام تا مرکز پژوهشی مسلم ابن عقیل و..، با موضوعات و اهداف تکراری و موازی به وفور وجود دارد، ولی یک موسسه پژوهشهای اجتماعی، مانند موسسه گالوپ یا اندیشکده رند (Rend) را نمی یابید (اصلا در کل جهان اسلام هم نیست. چون در کشورهای اسلامی بلوغ علم جامعه شناسی کم یاب است و مطالعات اجتماعی امنیتی میشود)
? حل مشکل بدحجابی نیازمند یک عزم علمی و اجتماعی و فرهنگی است که باید از لایه های نخبگانی حاکمیت مانند نهاد رهبری، نهاد قانونگذار، قانونگزار و قضاء و تمام نهادهای فرهنگی ذیل آن مانند، رسانه، آموزش و پرورش، حوزه، دانشگاه، شهرداری ها، مساجد و..، تحت یک برنامه میان و دراز مدت پیگیری شود. این برنامه باید در یک اندیشکده بطور مداوم بهینه، رصد، بازخوردگیری و ابلاغ شود. ?اینکه گفته میشود مبارزه با بدحجابی با آیین نامه نمی شود، اگر نافی برنامه ریزی جامع و اجرایی شدن ان در دستگاه ها است، سخن کاملا نادرستی است (البته کسانی که چنین میگویند آن را در این سطح نفی نمی کنند و نظرشان آیین نامه حفظ حجاب در یک سلسله محیط فیزیکی است که تقریبا سخن درستی است)

? چنین عزمی در نهاد قدرت و فرهنگ و جامعه نخبگانی غایب یا بسیار کمرنگ است. متاسفانه مسایل سیاسی که امروزه به بازی قدرت بیشتر شبیه شده و در سطح پوززنی هم فروکاهش پیدا کرده، موجب شده انرژی سیاسی (که باید صرف بهینه شدن فرهنگ و سطح زندگی مردم شود) به هدر برود.بنابراین نباید گمان کرد که رسیدگی به معضل بدحجابی از راه های علمی درست و تحت برنامه در ایران به این آسانی شکل بگیرد.
☝️چند پرسش:
? آیا پلیس و نیروی انتظامی می باید در این مساله نقش آفرین باشد؟

?پاسخ: حتما گشت های نامحسوس و نیروی انتظامی در کنار همه دستگاه های دیگر باید حضور داشته باشد، اما نباید هر وقت شکل تازه ای از بدحجابی شعله کشید، از نیروی انتظامی توقع بیش از حد داشته باشیم. البته بازی سیاسی اگر درمیان آمد به فرهنگ دینی مردم جفا خواهد شد. حذف قوه قهریه در عرصه فرهنگ، جایز نیست و توقع بیجا از آن هم درست نیست.

? آیا بطور منطقه ای و استانی می توان مشکل بدحجابی را فروکاست؟

?پاسخ: تاحدی بله ، اما هدر رفت انرژی و منابع مدیریت فرهنگی چنان است که این کار مقرون بصرفه نیست. باید برنامه سراسری و کشوری باشد و حتی برای همه مسایل دیگر مانند استانداردهای گردشگران، تولیدات رسانه ای در شبکه های سراسری، دروس و مسایل تربیتی مدارس و..، با اسناد بالادستی اقدام شود.

? باید مراقب باشیم ما در مسایل سیاسی، اجتماعی ،فرهنگی، اقتصادی و… دجار ? پرسخنی بیمار نشویم. شرق جهان مبتلا به بیماری پروگویی بیمار است.
به کانال تلگرام طلوع مهر بپیوندید tolooemehr@




غیبت (اصطلاح معرفت شناختی)

 غیبت (ش.ش / رسا.ش/ ارت.ش) وضعیتی است برای معلم و متعلم  و نیز عالمان و آن این است که آن دو از هم غایب باشند و  امکان تعلیم و تعلم و مراوده ی علمی نداشته باشند. چه مسافت جغرافیایی چه مسافت حکمی.چه تقطر و قحط و حرمان و… نقص در اختلاف و آمد و شد عالمان … همه غیبت است. مثل اینکه دانشمندان در بلاد دور از هم باشند و ارتباط میان آن ها ضعیف باشد. اعظم غیبت ها غیبت امام، حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است که ما را دچار تقطر و قحط   و انزواء  نموده است (اگرچه اصح بلکه صحیح آن است که بگوئیم متعلم غایب است نه معلم)

 

 غیبت لزوما معلول تضییع توفیق نیست مانند آنکه عالمان از هم دور باشند و میانشان فواصل باشد.  اما تقطر (که شاید محصول غیبت باشد یا نباشد) همواره معلول کاستی توفیق است.




آشنایی با حمید رجایی

 

تحصیلات و زمینه های پژوهش

 

just3

زمینه های پژوهش

معارف اسلامی، مهدویت و آینده پژوهی

فلسفه علم ، تولید علم

sunlight-699403_1280-1

تحصیلات دانشگاهی

کارشناسی ارشد الهیات/ارتباطات

(موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی ره/دانشکده صدا و سیما)

۲

تحصیلات حوزوی

خارج فقه و اصول

حوزه علمیه قم

زندگینامه، آثار و دیدگاه بنیادین

دیدگاه بنیادین

به نظر می رسد تولید  علم انسانی اسلامی عبارت است از پیکره بندی جدید مسایل یک علم بنابه مقتضیات معارف اسلام عزیز که بخشی از این معنا در طلوع مهر، منظور نظر ماست. اما همین پیکربندی جدید و نیز بهره از منابع اسلام و عقلانیت اسلامی (با توجه به تعریف علم انسانی اسلامی)، انقلاب ماهوی بزرگی را در علوم موجود، موجب می شود. ادامه

آثار

1 ) عناصر بیانی تلویزیون و دنیاگروی (مقاله­ ی تشویق شده در همایش رسانه و سکولاریسم)

2) آسیب شناسی فرهنگی ما ایرانیان ادامه

زندگینامه

حمید رجایی (زاده ی ۱۵ شهریور ۱۳۴۶، زرین شهر، اصفهان) روحانی و پژوهشگر علوم اسلامی است. او دانش آموخته ی حوزه ی علمیه قم، مؤسّسّه آموزشی پژوهشی امام خمینی«ره» (کارشناس ارشد الهیّات و معارف اسلامی) و نیز دانشکده صدا و سیما قم (کارشناس ارشد ارتباطات)  است. ادامه

علاقمندی اینجانب، مباحث تولید علم، فلسفۀ علم، خلاقیت، معارف اسلامی و ارتباطات است. معتقدم  هر اندیشمندی حداقل در علوم انسانی و اسلامی (و حتی بخش نظری هر رشتۀ علمی تجربی مانند برخی مباحث فیزیک ذرّه ای) لازم است افکار خود را به صورت منسجم در قالب یک اندیشنامه، مرتب و منتشر نماید، اگر چه لازم باشد مفاهیم تازه ای را بیافریند. اندیشنامه نویسی ، دسته بندی آراء و مباحثه عالمان را آسان می کند.




زیرساخت معرفت شناختی اشتلم (مقاله رجاء)


 

♣هیچ فهم صائبی، کامل نیست

از جمله عناصر مهم و موثر در مفاد یک سخن، “لحن” و نظام  واژگانی آن سخن است. یک جمله و یا یک مقصود را میتوان با لحن ها و تعابیر گوناگون بیان کرد. جمله ی “گالیله گفته زمین دور خورشید می چرخد” را می توان کاملا گزارشی، تحسین آمیز، کنایه و طعن آمیز، با خشم، نفرت و تهدیدآمیز گفت که هر یک از لحن ها کلا مفاد و مستفاد را تغییر می دهد. برخی لحن ها، سالم و برخی مسموم است. اما نکته اینجا است که نظام معرفتی ما انسان ها، بر لحن و نظام گفتمانی مان سخت موثر است.

نظام گفتمانی علم در جامعه ی اسلامی و اخلاقی، هرگز مسموم نیست. در سنت حوزه های علمیه نیز تکثر آراء همواره امری مقبول بوده است و دیدگاه های گوناگون، محترمانه مطرح میشده؛ اگر چه آن فضا هم، گاه شرح صدر لازم را نداشته است ( نگا. گلایه های امام خمینی ره ازبرخی روحانیان)

✅ همواره تعریفی که از “حقیقت”  در بین نخبگان شیوع دارد، بر لحن گفتمان ایشان تاثیر بسیار دارد. اگر حقیقت را مانند گربه ببینیم و عقل را مانند انبان، کشف حقیقت ان است که -اگر چه بسختی- گربه را در انبان بیاندازیم و بر کل حقیقت ظفر یابیم.

اما اگر حقیقت را بسیار گسترده و فهم را تکامل یابنده ببینیم و بدانیم همواره ده ها زاویه نکاویده و ضلع نامکشوف وجود دارد و برای هر چیز n تعریف بی تحریف و برای انجام یک کار n راه خلاقانه وجود دارد، حقیقت مانند الماس ها و جواهرات پراکنده و کشف شدنی و عقل چون غربال و پرویزن، میشود که تا ابد در کار ثروت اندوزی و غربال سره از ناسره و سفتن فهم ها میشود.

نکته مهم این است که عقل انبان و عقل پرویزن (غربال) دو گونه با حقیقت برخورد میکنند و دو گونه سخن میگویند.

?انبانیان، حقیقت افتاده در انبان عقل خویش را همه حقیقت میدانند و از یافته این حیوان خانگی ملوس می بالند و قربان صدقه ی آن می روند و اگر کسی در باب حقیقت ظفر یافته ایشان گزارشی دیگر بدهد، بر او پوزخند می زنند و او  را دیگری، دیگراندیش و راه نایافته می دانند و به محتشمان خویش می گویند که به ایشان خبر دهند که کوشش بی حاصل نکند که حقیقت را صبح زود به انبان خویش انداخته ایم و برای سیاحت آن باید به زیارت ما بیایید… . این نتیجه از آن قرائت کاملا طبیعی است.

? پرویزنی ها اما، گزارشهای دیگر را غنیمت می شمارند و می دانند فهم ها فربه شدنی اند، برای تغذیه ذهن شان و برای شنیدن تازه ها، خراج می دهند و حتی حاضراند چاپلوسی مخالفان را هم بکنند تا ایده ی آنان را بشنوند تا از سمباده مخالفت آنان، فهم خویش را سفته تر کنند. اینان برای شکستن فهم های پیشین خود جشن می گیرند و آزادی بیان را می ستایند و نه از فهمیدن که از تقدیس حدود و تصلب فهم می هراسند. اینان دین را تقدیس می کنند اما فهم های درست دینی را همواره بهتر شدنی و کمال پذیر می بینند.

✅ انبانیان، بناچار در لحن خود، پُرپوزخند، طعن زننده، زود دیگر بین، زود در نهان متکبر و بالاخره در آشکار اشتلم زننده می شوند و فضای دانش سرا و دانشگاه و جامعه و رسانه ها را مسموم و تنگ و تاریک می کنند، یقینشان بوی “گند و عطر” را توامان می گیرد و  مدام در حال پدافند و تیز کردن دشنه ی دفاعیات خود خواهند شد.

✅پرویزنی ها، هزینه آزادی را می پردازند و می دانند در سرای آزادی بیان، چرندیات هم بناچار هست و لذا غربال از کف نمی گذارند اما آرام سخن می گویند و متواضعانه و حریصانه گوش می دهند و همواره تشنه و پُرکارند، یقینیات بسیار دارند اما یقینیاتشان سرمایه ی درگردش “نوفهمی” است… ادبیات اینان همواره آرام است و دیدگاه ها را این طور می بینند که از مکانیسم ذهن های محترم دیگران بیرون آمده است و اگر چه باطل باشد، شاید رگی از حقیقت در آن بتپد، آن سان که بسا در سنگی سرسوزنی طلا باشد. (نک اصل ادب) اینان فقط وقتی به تنگ می آیند و داد می زنند که کسی بخواهد فهمی را اگر چه صایب بطور قالب بندی شده به آنان تحمیل کند یا دیگران به اسارت اشتلم های خود درآورد.

✅ باید خیلی مراقب باشیم ادبیات مان دچار کژکارکرد عقل انبانی نشود و ذهن خود را انبان فهم،،، و یافته ها و بافته های خویش را همه ی حقیقت نبینیم و آرمان ها را از جاده و طریق راهکارهای کلیشه ای نپوییم. با پوزخند و طعنه پراکنی و امنیتی کردن و اشتلم زدن، بهر کسی، چاه نکنیم. این چاه ها اول گور ارباب تصلب خواهد شد.

? تفکر انتقادی رویه مناسبی برای گریز از تصلب شرایین ذهنی است.

? بسیار می شود که سخنان فاخر و صایب ، بدلیل بیانات، دیگرتحقیرکن، مظلوم و مهجور میشود.


اشاره:

 معنای واژه ی اشتلم (اُ ش تُ لُ م) (اِ.) ۱ – گرفتن چیزی به زور. ۲ – لاف زدن . ۳ – تندی ، خشونت، تحکم  . ۴ – ظلم ، زور.

فرهنگ فارسی معین

 




خانواده مهدوی

خانواده مهدوی، (جا.ش ، مهدویت، ع.ت) خانواده ایست که علاوه بر همه آنچه دینداران واقعی باور دارند و انجام می¬دهند، چند اصل دیگر را نیز فراموش نمی¬کنند:

اصل اول: اتجاه مهدوی، یعنی در همه کارها؛ امامشان را درنظر می¬گیرند، عشق به همسر و فرزند و پدر و مادر، در پرتو عشق به امام زمان و ولی امر تعریف می¬شود. رفت و آمدها و رفتارها در خانواده¬ به عشق امام و با معرفت به امام گره می¬خورد. امام مهدی در گفتمان و رفتار خانواده آشکارا حضور دارد. همه اعضای خانواده در خدمت به هم، سبقت می¬جویند و می¬دانند چگونه امام مهدی را از خود خشنود نگه دارند. در خانواده مهدوی اگر تفریح و تفرج  هست، اگر شادی و اندوه هست، اگر زندگی در عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات و حضور بیگانگان توسط رسانه ها در جامعه¬ای است که دجال و شیاطین بسیارند، اما هیچ چیز این خانواده را از امام خود غافل نمی¬کند و با استقامت در پی خدمت به امام خود می مانند و از شرور آخرالزمان با محبت به امام و دعا برای او ایمن می شوند.

اصل دوم: در خانواده ی مهدوی، دعا و استغاثه برای تعجیل فرج، یک امر مهم و اصولی است. افراد خانوده، شوق به ظهور امام دارند و می¬دانند امر ظهور، بر محور زمان شناور است و دعای بسیار، بسیار موثر است.

 




کژکارکرد (ارت.ش)

کژکارکرد (ارت.ش) عبارت است نتایج نامطلوبی که یک پدیدۀ مطلوب و پسندیده، بواسطه اقتضائات وجودی و تحققی اش، به جای می گذارد. مثلا” در سیستم زبان بناچار متشابهات بوجود می آید، رسانه تصویری، کورتکس مغز را ضعیف می کند، سواد داشتن گاهی انسان را مغرور می نماید. کار در بازار انسان را از یاد خدا غافل می کند، قدرت و ثروت انبوه، فساد می آورد و… کژکارکرد غیر از«تالی فاسد» است و باید آن را  کنترل و اصلاح کرد. در دنیای مادی خیلی از کارکردها قرین کژکارکرداند و نزد عقلاء، موجب مخاطراتی می شوند.