پایگاه علمی طلوع مهر در یک نگاه
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمد و آله الطّیبین الطّاهرین
اَللّهِمّ صَلِّ عَلَی فَاطِمَهَ و أبِیها وَ بَعلِها و بَنِیها و السِّرّ المُستَودَعِ فِیها بعَدَدِ مَا احاطَ به عِلمک.
پایگاه علمی طلوع مهر، به شوق لحظهها و لمعههای معطّر و طیّبهی فاطمه زهرا سلام الله علیها برپا شده است. چرا؟
شعار طلوع مهر: از اندیشیدن نهراسید
مقدمه
با سلام و عرض ادب خدمت شما خواننده گرامی. پایگاه علمی طلوع مهر با بسیاری تارنماها تفاوت دارد. زیرا شما در این پایگاه با مباحث گوناگونی مواجه میشوید که در صدد تبیین علم انسانی اسلامی است. تولید علم عبارت است از «طي کردنِ خودآگاه فرايندي خلّاقانه که به تأسيس، بوميسازي يا تکميل یک علم بیانجامد.» این فرایند، شامل روزآمدسازی و هماهنگ کردن مفاهیم، بهینهکردن روشها و نتایج و ترمیم پیکرهبندی و گسترش ساحات آن و… هم میشود. که بخشی از این معنا، در طلوع مهر مورد نظر است. اما همین پیکرهبندی جدید و نیز بهره از منابع اسلام و عقلانیّت اسلامی (با توجه به تعریف علم انسانی اسلامی) انقلاب ماهوی بزرگی را در علوم موجود، موجب میشود. در اینجا به اختصار به معرفی بخشهای مختلف پایگاه طلوع مهر میپرداریم.
یک) بخش اندیشنامه
این بخش شامل مباحثی دستهبندی شده در زمینههای علوم انسانی و اسلامی است که از تبیین مکتب معرفتشناسی اینجانب شروع و تا دیگر مباحث علوم انسانی ادامه مییابد. در واقع نگارش اندیشنامه که شاید از ابتکارات اینجانب باشد و لبّ سخن آن این است که هر متفکّری باید در نهایت، اندیشههای خود را در قالب یک اندیشنامه ارائه کند تا تمام مکتب فکریاش را در آن بنماید تا به سادگی برای دیگران قابل بررسی باشد. بنابراین همواره اندیشنامهها، به نام همان فرد منتشر میشود (برای آشنایی با اندیشنامه، اینجا و برای آشنایی با اندیشنامۀ رجاء اینجا را ببینید ) لازم به ذکر است که پیکرهبنده مطالب در اندیشنامۀ رجاء نسخهی آزمایشی و نسخهی پیشنهادی است (نسخه، یک اصطلاح معرفتشناختی و رسانهشناختی است) نسخههای آزمایشی و پیشنهادی، نهایی نیستند و گاه در حدّ فرضیههای اولیّه و بارش فکراند. برای اینکه با آراء و دیدگاه های اینجانب آشنا شوید، میتوانید بخشهای گوناگون اندیشنامهام را بخوانید.
دو) بخش فرهنگنامه رجاء
از آنجا که بسیاری از مفردات مفاهیم (اصطلاحات) مطرح شده در اندیشنامهام به نوعی ابداعی هستند (گاه از بنیان و گاه به دلیل بازتعریف یا برگزیدن یک دیدگاه موجود از میان آراء) به همین رو ناگزیر شدهام تا فرهنگنامهای را تدوین کنم که آن را فرهنگنامۀ رجاء نامیدهام. در واقع، فرهنگنامۀ رجاء، مجموعه اصطلاحاتی است که در اندیشنامهام به کار بردهام و آن را در فرهنگنامه گردآورده و معنا کردهام (به گمانم این کار نیز در حدّ خود ابداعی است)
وقتی اندیشنامه را میخوانید، از کثرت اصطلاحات نگران نشوید. تلاش شده تا هر اصطلاح، به فرهنگنامه، لینک شود و شما براحتی میتوانید آن اصطلاح را در فرهنگنامۀ رجاء بجویید و بخوانید (مانند لینکهایی که در همین متن مشاهده میکنید که در فرهنگنامه آنها را بنابه دیگاه خود، معنا و مرتب کردهام. لازم به ذکر است که هر واژۀ علمی در پایگاه طلوع مهر، تمایل دارد که یک اصطلاح شود؛ زیرا در این صورت است که دقّت و کالیبراسیون تولید علم بالا میرود.
سه) بخش ایدهنامه
از دستگاه فکری اینجانب (اندیشنامۀ رجاء) ایدههای مختلفی در زمینههای گوناگون، بروز میکند. این ایدهها را در بخش ایدهنامه آوردهام. ایدهها، میتوانند در زمینههای گوناگون باشند و بنابه مقولههای آن دستهبندی خواهند شد.
چهار) بخش آیندهپژوهی
در این بخش به مباحث گسترده بررسی آینده پرداخته میشود. آیندهپژوهی، در طلوع مهر، شامل مباحث گسترۀ آینده پژوهی علم، حوزه، دانشگاه، فرهنگ، تمدّن اسلامی و پدیدههای اجتماعی است.
پنج) بخش مقالات
بخش مقالات شامل مقالاتی است که نوشتهام و بعضاً در منشورات دیگر چاپ شده است. مطالب این بخش با اندیشنامه از این جهت تفاوت دارد که با موضوعات گوناگون و با مخاطبان و با اهداف مختلف نگاشته شده و طبیعتاً شیرازۀ جامع اندیشنامه را ندارند.
شش) بخش نامههای دوستانه
این بخش شامل نامههایی است که احیاناً به افرادی نگاشتهام و در آن طرح یا تمنایی را مطرح نمودهام. این نامهها گاه به مخاطب ارسال شدهاند و گاه بهواسطه همین پایگاه (طلوع مهر) منتشر شده و مخاطب نامه را مخاطتبت کردهاند. این نامهها از این جهت در طلوع مهر آورده میشوند که خواندن آن میتواند برای کسانی که مورد خطابِ نامه هم نیستند مفید باشد؛ حتی از این جهت که آن را نقد کنند و دربارۀ آن، بگویند.
هفت) شبکۀ صدا و سیمای طلوع مهر
این بخش، یک بخش تفنّنی نیست و برای این در طلوع مهر خوش غنوده است که برخی از مطالب متنی طلوع مهر، بیانی افزون را میطلبد که گاه بوسیله پیوند به تارنماهای دیگر رفع حاجت میشود و گاه به یک قطعه فیلم یا صوت و… حاجت میافتد. شما میتوانید با دیدن ویدئو یا شنیدن صوت، مطلب مندرج در متون را بهتر بازگشایی فرمایید.
هشت) سایر بخشها
مانند خاطرات، عکسها، پیوندها و … که به مرور در طلوع مهر مندرج میشود و به یاری خدا و همکاری شما سامان خواهد یافت.
[mailerlite_form form_id=4]
پیوندهای وابسته
سپهر (ه.ش/ ش.ش/ رسا.ش)
سپهر (ه.ش/ ش.ش/ رسا.ش) کل گیتی نرم افزاری است. به عبارت دیگر تمام عوالم امکان است، مشروط بر اینکه سخت افزار نباشد. هرآنچه در عالم ذهن و ضمیر و جان و احساسات و… ی آدمیان کم یا زیاد به اشتراک جمعی گذاشته می شود. مانند سپهر معرفت، سپهر فرهنگ، سپهر رسانه ها/نسخه ها و…
اصل و قاعده در سپهر این است که هر یک از سپهرهای جزئی در کهکشان سپهر، نسبت به یکدیگر منزوی نباشند تا سپهر شکل بگیرد.
این اصطلاح، مانند اصطلاح سپهر معرفت و اصطلاح نسخه و چند اصطلاح معدود دیگر از اهم مفاهیم اندیشنامه رجاء است.
سپهر رسانه ها، همان اتمسفری است که پیام ها در آن حضور دارد و این سپهر احکام خودش را دارد. و مانند سپهر فرهنگ در یک جامعه که به راهکارهای شایع موجه برای رفع نیازها گفته می شود و اتمسفری دارد و دارای احکام خود است و سپهر معرفت و مانند آن.
نظر به اینکه سپهرشناسی، سرشاخه ای عظیم از مباحث بسیار است، بهتر است سپهرشناسی را بیشتر بطور مضاف بکار بریم. مانند سپهرشناسی فرهنگ، رسانه، احساسات و عواطف و…در سپهرشناسی هم بحث از احوال نسخه ها می شود هم از مفاهیم عرفی و مفاهیم علومی یا فنی.
با توجه به تعریف سپهرمعرفت و نیز تعریف فلسفه علم، احتمالاً سپهرشناسی معرفت همان فلسفه علم است که یحث و گزارشی متفقهانه از سپهر معرفت است. این گزارش شامل احوال نسخه ها (جسم معرفت) و احوال مفاهیم فنی و همه زمین ها و عوامل موثر در فهم و مفاهمه و تفاهم و مکاشفه والهام و … می شود.
برای تمیز کاری مقاله ی بالا ما را یاری فرمایید.
سپهر معرفت (ش.ش)
سپهر معرفت (ش.ش) عبارت است از کهکشانی نرم افزاری که «همۀ دانسته های بشر» کم یا زیاد، در آن حضور دارد و شامل همه نسخه ها و فحواهای علمی در رسانه ها (به معنای عام) و دانسته های جمع الجمعی بشر می شود. مثلا وقتی می گوییم: “علوم بشری”، یا “آنچه تاکنون بشر به آن دست یافته” و نظایر آن … درباره ی سپهر معرفت سخن میگوییم. سپهر معرفت جسمی دارد و جانی. جسم آن همین حاملان معرفت اند: کتاب ها، سخنان عالمان و آنچه دانش را رج می زند و مسطور می کند (رسانه ها و صورت جسمانی علوم : نمادها و الفاظ) جسم معرفت در فرهنگنامه و اندیشنامه رجاء نسخه نامیده می شود.
اصل و قاعده در سپهر این است که هر یک از سپهرهای جزئی در کهکشان سپهر، نسبت به یکدیگر منزوی نبوده و گفتگوی سپهری داشته باشند تا سپهر به سلامت شکل بگیرد.
این اصطلاح، مانند اصطلاح سپهر معرفت و اصطلاح نسخه و چند اصطلاح معدود دیگر از اهم مفاهیم اندیشنامۀ رجاء است.
جان سپهر همان فضای بین اذهانی و بین القلوبی است که عالمان، معانی را به اشتراک می گذارند و در آن مفاهمه می کنند. این جسم و جان به هم وابسته اند و کمال و نقص یکی در دیگری موثر می افتد. نباید سپهر معرفت را در کتابخانه ها و سخت افزارها و نرم افزارهایی چنین، خلاصه کنیم. گاه شود که مراد از سپهر معرفت، جان آن است.
نسخه (ش.ش/ رسا.ش)
نسخه (ش.ش/ رسا.ش) هر چیزی ست که بر معنایی دلالت کند،چه معنای بسیط (مفهوم عرفی) یا مفهوم تصوری علومی، به هر نحوی که اینک متصور است یا بعداً متصور می شود.
پس مصادیق و انواع آن بیکران است نسخه شناسی همان رسانه شناسی است و در علم سپهرشناسی (معرفت شناسی/ رسانه شناسی) مورد بررسی قرار می گیرد.
نسخه ها جسم سپهر معرفت اند و معانی روح سپهر معرفت . پس مقابل نسخه (جسم سپهر)، معنا (روح سپهر) است. بحث از نسخه اگر در تعامل با مباحث معرفت شناختی باشد در فلسفه علم جا دارد و اگر از حیث احکام دلالات و آثار آن باشد فقط در علم رسانه شناسی بحث می شود.
نسخه انواع بسیاری دارد که باید آن ها را به وسیله ی استقراء و گشت و گذار کشف کرد. همه ی علوم از طریق نسخه ها گفتگو می شوند. (انواع نسخه را ببینید)
مثال هایی برای نسخه:
مانند: کلمات، مثلا کلمه ی «آب» برای معنای آن، یا جمله «آب مایه ی حیات است» برای معنای آن یا «تمام گزارش دانش بشری برای فهم آب» که از اول خلقت تا اینک گرد آمده همه نسخه اند.
مانند: کتاب و مقاله کاغذی (نسخه بر کاغذ)، نمایش، شعر، نقاشی، حرکاتی چون پانتومیم و رقص (اگر دال بر معنایی باشد) موسیقی و ترانه، فیلم، عکس و حتی چسبانهکاری (کلاژ) اگر واجد معنا باشد و …
مانند: اشارات آشکار، مانند علایم راهنمایی و رانندگی یا اشارات نهان و خفی، مانند آنچه اهل عرفان و کشف با علامت در نهان می گویند (نسخه ی لب دوخته)
مانند آنچه در سپهر معرفت بر اساس حدس و بارش فکر (نسخه ی بارش فکری) آمده یا نخبه در حال آزمودن آن است در گفتگوی سپهری (نسخه ی آزمایشی) یا آنچه به جامعه نخبگانی و دانش سرا، پیشنهاد کرده است (نسخه ی پیشنهادی)
مانند: آنچه ما خلق نکرده ایم، ولی بر معنایی، دلالت دارد. مانند آفرینش، که به خداوند دلالت دارد، خداوندی که از فرط ظهور نهان است و آیاتش بر وی اشارت دارند. همچنین نشانه هایی که خداوند با آن سخن گفته، مانند آتش، درخت و گل، کوه، خاک، مرگ، خواب، روز و شب همه و همه نسخه اند.
قرآن والاترین نسخه عالم امکان است و مبداء آن از بالای عرش و عالیترین مرتبه سپهر معرفت است و امام، روح و جان قرآن و جان جانان و قلب القوب عالم است و همه به خدمت فاطمه زهرا کمر همت بسته اند. محیی مراتب عالیه سپهر معرفت مهدی فرزند اوست. و فی هذا المقام انکسر القلم و وقع النسخ فی منطقه حاره و لزم التوقف ذاتیا و لا عرضیا
مفهوم علومی/ پرچانه (ش.ش)
مفهومِ علومی (ش.ش) در مقابل مفهوم عرفی و مفهومی کاملاً دانش سرایی است و فقط در «علوم»، مورد کاوش است (و نه در محاورت مرد در خیابان) این مفهوم، همواره متشکّل از تصوّرات و تصدیقات روشمند و متکثّر است. تصوّراتی که قاعدتاً بوسیلۀ پژوهش و تأمّل گرد آمده اند؛ مانند مفهوم «آب» در علومی چون شیمی، بیوشیمی، فیزیک، فیزیک-شیمی، هیدرولیک، فیزیک ذرّه ای، زیست شناسی، مکانیک، اکولوژی، اپتیک و علم نور، طبّ، کاسمولوژی، تفسیرهای عرفانی و عالَم شناختی، نشانه شناختی و غیر آن. مفاهیم علومی همواره مفاهیمی پرجزئیات هستند (به انگلیسی: Prolix )
مفهوم علومی، حسب نیاز کلّی علم، طیف گسترده ای از تصوّرات تصدیق شده یا مورد ظنّ (نسبتاً معتبر) را شامل است و دربارۀ آن، پرسش ها، مباحثات سازمان یافته و منظم علمی، تقسیمات، شرایط و خواصّ و… در جریان است. این مفاهیم، در علوم شکل می گیرند و بروز می کنند و متحول می شوند. یک مفهوم علومی، خواه ناخواه، همواره یک اصطلاح در یک علم است.
مفاهیم علومی در نظر پژوهشی، وقتی تصور شوند، منظومه ای از تصدیقات، تئوری ها و حتی فرضیات را شامل می شوند، یا برمی انگیزند. این حالت جمع الجمعی، وصف فرآورده های پژوهشی است که یک تصور علومی را در وعاء یک عالم یا وعاء جمعی بشر می سازد. البته محقّق همواره در لحاظ های گوناگون، آن را به صورت حداقلی یا حداکثری، مناسبتی و گزینشی و غیر آن، به ذهن و زبان و بنان می آورد و مفاهمات عالمانۀ خود را صورت می دهد. اما مفاهیم عرفی، اصولاً تا حد زیادی بسیط هستند و به حسب ملاحظات کاربردی در طیفی ناگسترده، اندکی حداقلی یا حداکثری می شوند. در هرحال مفاهمه به عصای قرائن حالیه و مقامیه است.