1

ظلم (ش.ش / تعلیم و تربیت)


ظلم (ش.ش / تعلیم و تربیت)  فعلی است از سوی متعلم که قلب خود را  به غیر خدا آلوده کند و جان را از شرافت و لیاقت کسب علوم بیندازد یا عمر هدر دهد، یا آداب تعلم نداند، یا معلم یا حاکم در تعلیم کوتاهی کند و مانند آن.

 

 

 

 

 

 

 

 


 




دانشسرا (@ش.ش / تعلیم و تربیت)


 

دانشسرا (@ ش.ش / تعلیم و تربیت) محلی است حقیقی یا مجازی که در آن متعلم (دانش پژوه) درس می خواند ،پژوهش می کند و تربیت می شود و عالم ربانی در آن تدبیر و سیاست  دارد. دانشگاه ها و حوزه های علمی مصداق ناتمام یک دانشسرا هستند. برترین دانشسرا، دانشسرایی است که امام صادق علیه السلام بنیان نهادند، همچنین دانشسرایی که امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بنیان می کنند و موجب طلوع نور فاطمه زهرا سلام الله علیها می شوند. نگا. طلوع مهر (ش.ش)

 


 

 جستارهای وابسته

علم انسانی اسلامی
تولید علم
 دانسشرا
موجهیت دانسشرایی
علم انسانی
علم نارس
مدارس امروز خلاقیت را میکشد (ویدیو)

 

 




مدینه علم / شهر علم (ش.ش)

 


 

مدینه علم / شهر علم (ش.ش) مکانت و توصیفی برای سپهر معرفت است؛ بواقع مرتبۀ عالیۀ سپهر معرفت است.

سپهر معرفت، مراتب بسیار دارد و راه ها و رواق ها و جنّات  و باغات و انهار و انوار و لذائذ و بهجت های بی شمار در آن است. حقیقت شهر علم،  رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است که در عالَم علوم منتشر شده است (انا مدینه العلم) و باب و در این شهر، علی ابن ابی طالب است سلام الله علیه. در عصر غیبت مهدی و تقطر علم، بسیاری از درهای آن مسدود است؛ برای کثیرین (اما هرگز بواقع در آن بسته نیست؛ بسته بودن گزارشی پدیداری است) هر چه در مراتب پایین تر سپهر معرفت، از حقانیت برخوردار است، از انوار همین شهر است و لاغیر. اینکه می گویند ما ریزه خوار خوان نبی اکرم هستیم به همین معنا است و آنچه بیرون این مدینه است (و نه آنچه در مرتبه پایین آن است) یا مُثله است یا مُضغه یا نجس است یا متنجس.

 


 

 

 

 

 

 

 

 


 




پدیدار/ نمود (ش.ش)

پدیدار/ نمود (ش.ش)  حالت و وضعیتی برای «مدرَک» (امر ادراک شونده) است و به وجه ادراکی و صورت ذهنی از یک پدیده اشاره دارد. مثلاً قرمزی برای خون امری است که برای ما پدیدار می شود و نمی دانیم که آیا در نفس الامر اصلاً رنگ وجود دارد یا نه (یا مصداقاً قرمزی وجود دارد یا نه) پس می گوییم خون در پدیدارش قرمز است (و نسبت به نفس الامر سکوت یا توقف می کنیم)

«پدیدار» یا «نمود» در برابر «بود» است. «بود» قرمزی در نفس الامر در گزاره ی فوق مسکوت است. شوری، زیبائی، روشنائی، پدیدارند. همیشه وقتی پدیدار یک پدیده را مطالعه می کنیم و به نحوه ی ادراکی آن بسنده می کنیم در واقع از کاوش پدیده در نفس الامر، اعراض کرده ایم.




نفس الامر (ه.ش / ش.ش)

نفس الامر (ه.ش / ش.ش) خود هستی یک پدیده است (نه پدیدار آن) که در دانش سرا، آن را نفس الامر صدا می زنند، چون معمولا آن را از راه صورت ذهنی یا از وراء حجب مشاهده یا مکاشفه می کنند.




صدق ذومراتبی (ش.ش)

صدق ذومراتبی (ش.ش) به تفصیل و ذومرتبه بودن صدق گزاره های صادق اشاره دارد و مولود ملاحظه ای در گزاره صادق و نیز صدق است. صدق، مطابقت گزاره و فهم با واقع است.  اما صدق از جهتی ذات تشکیک و ذومراتب هم هست. چون اگر چه گزاره یا صادق است یا کاذب و لا غیر، اما گزاره ی صادق می تواند صادق باشد یا صادق تر، وقتی در گزارش از واقع توانمند تر باشد یا بر جزییات بیشری دلالت کند.

پس صدق امری است که می تواند بیشتر شود. وقتی صدق در برابر کذب است صفر و یک است اما نسبت صادق و  صادق، صفر و بی نهایت است. این معنا در گزاره ی کاذب هم ساری است (کاذب و کاذب تر)

 بی توجهی به این ملاحظات، از رشد سپهر معرفت و خلاقیت  و  تفکر جانبی عالمان و متعلمان  می کاهد.

بر اساس نظریه کهکشان سانی سپهر معرفت، (نظریه رجاء) اگر فرضا حقیقت اشیاء را مانند گویی بزرگ در As_Rajae's_Theoryنظر بگیریم و گزاره ها را مانند برچسب، اگر برچسب به گوی چسبیده است گزاره صادق و الا
کاذب است. اما وقتی صادق است این سوال مطرح می شود که برچسب چقدر پهنا دارد؟ این همان صدق تفصیلی است و اشاره به مراتب فهم دارد و نه نسبیت آن.

 

 

مثلا گزاره ی « خورشید سالیان درازی است که می تابد و گرما می دهد» صادق است و اما گزاره ی «خورشید در دوران میانسالی خود گفتاوردقرار دارد و در این بازه، واکنش‌های هم جوشی هسته‌ای در هستهٔ آن رخ می‌دهد و هیدروژن به هلیم تبدیل می‌شود و در هر ثانیه بیش از چهار میلیون تُن جرم ماده به انرژی دگرگون می‌ گردد و نور و گرما را بر ما می تاباند» صادق تر است.

تحول افزایشی، که از اقسام تحول معرفت است، موجب زاده شدن گزاره های صادق تر است.

   

11741501.267x400 برای اطلاع بیشتر از دیدگاه، از فهرست نظریه معرفت رجاء، مطالب مرتبط را جویا شوید.