1

انزواء (ش.ش/ رسا. ش)

انزواء (ش.ش/ رسا. ش) اصطلاحی معرفت شناختی و رسانه شناختی است.

♠ در معرفت شناسی، وضعیت و نسبتی است میان علوم و فهم ها. چه در تصور(ات) علومی از یک پدیده باشد و چه نسبت میان چند  علم  باشد. این وضعیت و نسبت را می توان این گونه توضیح داد: اگر یک علم (مثلا) در تعامل با سایر علوم رشد و تکون نیابد و با آن داد و ستد نداشته باشد، در وضعیت انزواء بسر می برد.

معمولا علومی که از مغرب زمین وارد بوم‌سازگان (گرته برداری شده از اکوسیستم) معرفتی جهان اسلام شده اند، نسبت به معارف اسلامی و قرآنی منزوی هستند. یعنی زیر آفتاب آن نروییده اند. (نگا. تولید علوم انسانی اسلامی) نمودها و آثار مخرب زیادی از این انزواء حاصل می شود. مثلاً در حالت انزواء علم روانشناسی، در موارد بسیاری نسبت به  دستورات مهم اسلامی بی تفاورت یا نادان می ماند. مثلاً احتمالاً بر تاثیر یوگا یا مدتیشن بیش از تاثیر ذکر و طمانینه قلبی تاکید می ورزد.

مثال دیگر برای انزواء معرفتی، تفرق میان علوم و دور افتادگی آن ها از هم و نتیجتاً زاده نشدن علوم کل نگر tttاست. علم طب سنتی پزشکی سنتی یا طب سنتی توسط سازمان بهداشت جهانی چنین تعریف می‌شود: طب سنتی مجموعه‌ای است از دانسته‌ها، مهارت‌ها و اعمال که بر پایه نظریه‌ها، باورها و تجربه‌های بومی فرهنگ‌های مختلف است، خواه که قابل شرح باشد یا نباشد، که در بهداشت و نیز پیشگیری، تشخیص، بهبود و مداوای بیماری‌های جسمی و ذهنی مورد استفاده قرار می‌گیرند دستورات اسلامی سلامت، آثار قرائت سوره های قرآن و دستورات سلامت در علم بهداشت و طب جدید، همه نسبت به هم کم یا زیاد در وضعیت انزواء هستند. گو اینکه شاخه های دیگر طب  مانند طب سوزنی، طب کوبه ای ،همسان درمانی ( هومئوپاتی)  یک روش درمانی است که باتحریک دستگاه ایمنی بیمار با داروهای هومئوپاتی،مزوتراپی عبارت است از وارد کردن گروهی از مواد فعال بیولوژیک با سوزن‌هایی بسیار ریز به داخل پوست و سایر روش ها در حالت عدم انزواء می توانند فرآیند تشخیص و درمان را بهبود بخشند.

انزواء علوم می تواند بسیار زیانبار باشد. مثلا علم اخلاق و تعلیم و تربیت، نباید فارغ از مسایل مربوط به برخی بیمارهای جسمی مانند تغذیه، کم خونی، اختلالات هورمونی، مزاج شناسی، مسکن شناسی (مبحثی که در کتاب قانون بوعلی به آن پرداخته شده است) و اقلیم شناسی،  و هر انچه از نظر فیزیولوژیک بر عملکرد خلقی تاثیر می گذارد بی تفاوت و منزوی باشد.

 ♠اما انزواء در رسانه شناسی، اختلال در ارتباط  اشخاص و پیام های آن ها است. مانند اینکه عده ای زبان همدیگر را نفهمند یا در ارتباط آن ها اختلال باشد ⇐ نسبت به هم در حالت انزواء قرار دارند. گاهی دو نفر در کنار هم از هم منزوی و گاه از هم دور و نامنزوی هستند. گفتگوی تمدنی و گفتن و شنیدن و مفاهمه، استفاده ار رسانه های جمعی، تارنماها و شبکه های ارتباطی با کمترین کژکارکرد می تواند درمان این انزواء باشد.


 

84_12952

توجه: این انزواء با  عزلت، که یک راهکار  سیر و سلوکی و اخلاقی است، اشتباه گرفته نشود.

 


Warning_UploadText نباید در همسخنی علوم، روش شناسی علوم را به هم ریخت. برخورد عوامانه در مورد مساله ی همنشینی علوم، آسیب های زیاده زده است. مثلا در علم فقه، مناطات احکام  در غیر مستقلات عقلیه، با مسایل علمی (تجربی) قیاس و محک زده نمی شود. تفسیر به رآی آیات قرآن کریم، تخمین های نابجا، اشتباه گرفتن نسخه های بارش فکری/آزمایشی/پیشنهادی با گزاره های محکم و… نیز از آسیب های همنشینی علوم با همدیگر است. البته اگر عالمان با هم همنشینی های رو در رو  و طولانی داشته باشند این مشکل نیز برطرف می شود.(اختلاف -آمد و شد- علماء امتی رحمه)


 

برای مطالعه بیشتر نگا کنید اصلاحیه های نظام آموزشی و نیز ساختاری حوزه های علمیه (بخش آینده پژوهی طلوع مهر)

 

 




گفتگوی سپهری (ش.ش/ رسا.ش)

گفتگوی سپهری (ش.ش/ رسا.ش) عبارت از ارتباط و مباحثه ی سهل و روان  جامعه ی نخبگان  در  سپهر معرفت  و نه در نسخه ی منزوی (انزواء) و مفاهیم منزوی. آنچه جامعه نخبگانی در محضر علوم عدیده بیان می کنند و این علوم از آن سخن و آن سخن از این علوم منزوی نباشد. گفگوی سپهری، احتمالا هرگز به طور کامل رخ نمی دهد و همواره بخشی از آن قابل دست یابی و تحقق است. شاید روزی فن آوری ارتباطی یا راهکارهای ارتباطی ماورائی، بتواند وضعیت بسیار خوبی را برای گفتگوی سپهری فراهم نماید.




نسخه (ش.ش/ رسا.ش)

نسخه (ش.ش/ رسا.ش) هر  چیزی ست که دلالت بر معنایی کند (چه معنای بسیط یا  مفهوم علومی) به هر نحوی که اینک متصور است یا بعدا متصور می شود. انواع نسخه؟

پس مصادیق و انواع آن بیکران است نسخه شناسی همان رسانه شناسی است و در علم سپهر شناسی (معرفت شناسی/ رسانه شناسی) مورد بررسی قرار می گیرد.

نسخه ها جسم  سپهر معرفت اند و معانی روح سپهر معرفت . پس مقابل نسخه (جسم سپهر)، معنا (روح سپهر) است. بحث از نسخه اگر در تعامل با مباحث معرفت شناختی باشد در فلسفه علم جا دارد و اگر از حیث احکام دلالات و آثار آن باشد فقط در علم رسانه شناسی بحث می شود.

نسخه انواع بسیاری دارد که باید آن ها را به وسیله ی استقراء و گشت و گذار کشف کرد. همه ی علوم از طریق نسخه ها گفتگو می شوند. (انواع نسخه را ببینید)

مثال هایی برای نسخه:

مانند: کلمات، مثلا  کلمه ی «آب» برای معنای آن، یا جمله «آب مایه ی حیات است» برای معنای آن یا «تمام گزارش دانش بشری برای فهم آب» که از اول خلقت تا اینک گرد آمده همه نسخه اند.

مانند: کتاب و مقاله کاغذی (نسخه بر کاغذ)، نمایش، شعر، نقاشی، حرکاتی چون پانتومیم و رقص (اگر دال بر معنایی باشد) موسیقی و ترانه، فیلم، عکس و حتی چسبانه‌کاری (کلاژ)  اگر واجد معنا باشد و …

مانند: اشارات آشکار، مانند علایم راهنمایی و رانندگی یا اشارات نهان و خفی، مانند آنچه اهل عرفان و کشف با علامت در نهان می گویند.(نسخه ی لب دوخته)

مانند آنچه در سپهر معرفت بر اساس حدس و بارش فکر (نسخه ی بارش فکری) آمده یا نخبه در حال آزمودن آن است در گفتگوی سپهری  (نسخه ی آزمایشی) یا آنچه به جامعه نخبگانی و دانش سرا  پیشنهاد کرده است (نسخه ی پیشنهادیمانند: آنچه ما خلق نکرده ایم، ولی بر معنایی، دلالت دارد. مانند آفرینش، که به خداوند دلالت دارد،  خداوندی که از فرط ظهور نهان است و آیاتش  بر وی اشارت دارند. همچنین نشانه هایی که خداوند با آن سخن گفته، مانند آتش، درخت و گل، کوه، خاک، مرگ، خواب، روز و شب همه و همه نسخه اند.


گفتاورد

قرآن والاترین نسخه عالم امکان است و مبداء آن از بالای عرش و عالی
ترین مرتبه سپهر معرفت است و امام روح و جان قرآن و جان جانا و قلب القوب عالم است و همه به خدمت فاطمه زهرا کمر همت بسته اند. محیی مراتب عالیه سپهر معرفت مهدی فرزند اوست. و فی هذا المقام انکسر القلم و وقع النسخ فی منطقه حاره و لزم التوقف ذاتیا و لا عرضیا 




لزوم توقّف عَرَضی (ش.ش)


 

لزوم توقّف عَرَضی (ش.ش) وضعیّت و دستورالعملی است برای متعلم/عالم ربانی/سالک؛ و به این اشاره دارد که متعلم باید فعلاً (و نه کلاً) در باب آنچه می جوید صبور باشد و زیاده نپرسد و نخواهد که زودتر از موعد بداند. چون متعلم هنوز شأنیّت و ظرفیت علم به موضوعی را نیافته و اصرار در فهم و استفهام، بی ادبی و تعیین تکلیف برای معلم اول (خدای سبحان) یا معلمان فروتر است. این لزوم ممکن است بدلیل حفظ سرّ یا غیب یا امری ساده باشد که متعلم اینک نباید بداند. مانند اینکه سالک بخواهد اسرار سماوات و مقدرات زمین و آسمان یا صور برزخی را بداند (بی اینکه محرم شده باشد و دهانش چفت و بست پیدا کرده باشد) حتی نباید عالم ربانی در استفاضه رحمانی به حد خود قانع نباشد و اصرار بی جا کند.

 

 قید عرضی در اینجا برای احتراز از لزوم توقف ذاتی است.

 


توجه: ادبِ توقف کردن، همان رضا و قناعت (ش.ش) است و نباید با اصل ادب که اصطلاحی دیگر است اشتباه شود. اصل ادب، مودب بودن در برابر اشیاء و اشخاص و رندی کردن برای کسب جرقه ها و پرسش ها است.

مبتنی بر ضرورت توقف، به مثابه ی یک راهبرد، اصل قناعت و رضا تعریف شده است. یعنی متعلم، به آنچه خداوند از علوم، رزق کرده کفایت کند و البته عطش مودبانه داشته باشد.

 




لزوم توقّف ذاتی (منطقه ممنوعه.منطقه توقف/ ش.ش)

 

لزوم توقف ذاتی/منطقه ممنوعه/منطقه توقف (ش.ش) وصف یا دستورالعملی است برای مناطق، موضوعات و مفاهیمی که غور در آنها ممنوع است. بدلیل عدم نهایت موضوع از جمیع جهات یا برخی مراتب، مانند غور در ذات باری، اکتناه در پدیده ها، یا آنچه علم در آن سزاوار نیست: مانند زمان ظهور حضرت حجت یا زمان قیامت و مانند آن. این مناطق را مناطق حاره می نامیم.  قید ذاتی در اینجا برای احتراز از خلط با لزوم توقف عرضی است.

بنگرید به مدخل: معرفت اکتناهی




علوم میان رشته ای (علم شناسی)


علوم میان رشته ای، علومی هستند که «تبیینِ یک موضوع» یا «برآوردنِ غایتِ شناختی یا عملیاتی» واحدی را با «تشریکِ مساعیِ معرفتی» دنبال می کنند.

1. گاه دو علم با زاویه دیدی برگرفته از یکی، در کار تبیین یک موضوع یا برآوردن یک غایت علمی هستند: مانند «روان شناسی اجتماعی» که نقش جوهری را نوع نگاه روان شناختی به عهده دارد و اما تبیینات خود را با نگاه به مناسبات و پدیده های اجتماعی، به پیش می برد (آهنگش «تبیین چرایی های روانشناختی» در بررسی پدیده های اجتماعی است) در واقع روان شناسی در تبیین مسئله، همداستان جامعه شناسی شده است.

2. گاه چند علم، با تشریک مساعی گسترده تری به تبیین موضوع می پردازند. مانند علوم شناختی که همه در تبیین مسئله شناخت و جنبه های آن هستند. در ذیل چنین تعاملی چندین علم میان رشته ای، زاده می شود که البته بطور خوشه ای، همه باید با هم متعامل باشند تا غرض نهایی برآورده شود.