1

تَقَطُّر / قحط (ش.ش)

تَقَطُّر/ قحط (ش.ش) وضعیتی عَرَضی و نامطلوب است برای متعلّم و آن عبارت است از اینکه وی بواسطه ضایع کردن توفیق ،حظ خود را از علم، دچار تنگنا نموده و آب معرفت برای او به زمین فرو رفته باشد. غیبت  امام، غفلت و گناه، ظلم، تکبر و خود بزرگ بینی، تنبلی در کسب علم و خودبسندگی و مانند آن، از مهم ترین اسباب تَقَطُّر است.


 

84_12952تَقَطُّر و  تَجَرُّع متفاوت اند. تَجَرُّع، ذاتی و تقطر عرضی است و اگر چه با هم همسایه اند.




قناعت و رضا




معرفت اکتناهی

معرفت اکتناهی (ش.ش) شناختی است مایل به درک کنه یک پدیده. معرفت اکتناهی برای ما ممنتع بنظر می رسد زیرا علم به کنه هر مخلوق مستلزم احاطه علمی به خالق است و این محال است.

بنگرید به مدخل: لزوم توقّف ذاتی (منطقه ممنوعه.منطقه توقف/ ش.ش) و لزوم توقّف عَرَضی

 

 




روش شناسی علم

v6gkjtgsz0xz




گفتگوی تمدنی

[mp3j track=”{سلام}@{URL}” volslider=”y”]




علم/ علوم (ش.ش)

مراد از علم ، «مفهوم علومیِ علم» است. مفهوم علومی علم، شامل همۀ آنچه به طور  تخصّصی در مورد «علم» می دانیم و همۀ آنچه علم است می شود. علم به معنای «دانستنِ یک چیز» بر زمینۀ هر گونه مطالعات هستی شناختی، روش شناختی، خداشناختی علم و یا عالَم شناختی و فلسفی و منطقی و نیز روان-شناختی و جامعه شناختی علم است. دسته بندی علم به معرفت یقینی و غیریقینی، و تجربی و رشته مطالعات و به معنای تحقّق مراتب عالیِ کمالی و معرفتی علم در پرتو کمال نفس و… نیز دسته بندی کارسازی است. امّا در هر حال علم، یک «گوهر گستردۀ واحد بر زمینه های گوناگون» است. این تعریف از علم، برای مطالعات یک فیلسوف علم، شامل تر و کارسازتر است. علم، در مقام تحقّق در نفس عالم، مراتب و اشکال متنوّعی دارد. علمِ امام معصوم علم است و علوم ما هم علمی در سطح بسیار نازلتر است.

به عبارت دیگر، علم، «دانسته یا مجموعة دانسته هاي مربوط به يک موضوع، یا در کار دستيابي به یک هدف معرفتی» است. این «دانسته» ممکن است حصولی، حضوری، یقینی، ظنّی (معتبر) جزئی، کلّی، تجربی، عقلی، اشراقی و نیز به معنای مجموعه مطالعات گسترده و روشمند و مانند فيزيک، شیمی، طب، بهداشت، فقه، کلام و… باشد. پس علم به مثابۀ آگاهی (و تا حدّی آنچه در ذهن «مرد در خیابان» می-گذرد) همچنین علم به مثابۀ:

ادراک حسّی،

ادراک عقلی یا کشف عقلی،

ادراک شهودی،

به مثابۀ حالت نفس،

به مثابۀ کار دانشمند،

به مثابۀ تکنولوژی،

به مثابۀ فیض و رزق الهی و خیر و خوبی،

به مثابۀ نهاد و پدیدۀ اجتماعی،

به مثابۀ کار آزمایشگاهی

و… همه، از دسته بندی های بی پایان علم است و همه، بخشی از دغدغه های پژوهشی فیلسوف علم هم هست. ‏از نظر نگارنده ايجاد توان پيشبيني، بخش گوهری و محوری شاخه های مطالعاتی بشر نيست.