قسمت دهم : فهم های ثابت طلایی
بسیاری از تصدیقات در سپهر معرفت ازلاً و ابداً ثابت هستند و تحولی در آن رخ نمی دهد. زیرا بشر با نفس الامر آن حیطه از واقعیت تماس پیدا می کند در حدی که فهم کاملا مماس با متن هستی می شود و این مماس بودن، موجب یا مساوق...
بسیاری از تصدیقات در سپهر معرفت ازلاً و ابداً ثابت هستند و تحولی در آن رخ نمی دهد. زیرا بشر با نفس الامر آن حیطه از واقعیت تماس پیدا می کند در حدی که فهم کاملا مماس با متن هستی می شود و این مماس بودن، موجب یا مساوق...
علت وقوع تحوّل در معرفت بشری حداقل شامل امور زیر است: امر اول حدودمندی ادات فهم و درک حسی ، عقلی و شهودی بشر و بل هر ممکن الوجودی در قبال حقیقت. که منجر می شود ما مسایل را حداً بعد حدٍ فهم نماییم و پدیدار واقعیات حقایق،...
فصّ دوم: حدود و لحاظ جریان اقسام تحوّلات ظاهراً این اقسام تحوّل شمول فراوان دارد و همه معارف بشری را مشمول خود می نماید و مشکل گزاره ای را بتوان یافت که از تحت تحوّلات بتواند خارج و مصون بماند اما چند تذکره مهم در میان است: تذکر یکم...
اقسام تحوّل معرفت به حسب استقراء قبل از ورود در بیان اقسام تحوّل لازم است چند نکته ذکر شود: تقسیمات ذیل به حسب استقراء فراهم آمده و به همین رو، قابل افزایش هستند. اقسام در هم متداخل و در هم تنیده اند (نگا. تنیدگی) و قابل هم پوشانی...
اقسام تحول معرفت / فرهنگ اصطلاحات معرفت شناسی / مباحث معرفت شناسی
توسط حمید رجایی · Published 2015-05-13 · Last modified 2019-08-08
تحوّل ناهمسانی وقتی رخ میدهد که از ناهمسانی جزئی یا کلّی دو امر مطلع شویم (بعد از آنکه باور یا تخمین همسانی داشتیم) مثلاً وقتی متوجّه میشویم که بیماری حسبه و بیماری آنفولانزا، از نظر علّت بیماری همسان نیستند. یا بیماری ام اس [1] ناهنجاریهای واسکولیت [2] با علائم مشابه...
مقدمه: مفهوم تصورّی و طور کهکشان سانی آن مراد ما از اصطلاح تصور در این رساله، مفهومی جمع الجمعی با مفهومی سپهری است که در مجموعه ای از علوم یا مجموع همه علوم، بسته به اعتبار مد نظر، در سپهر معرفت مطرح است. برای تبیین مفهوم تصوری، این گونه...
یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جایی که دریاست من کیستم؟
گر او هست حقا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید
صدف در کنارش به جان پرورید
برای اینکه جوامع بشری، از رنج توسعه نیافتگی برهند و بتوانند جهانی پاکیزه و انسانی و الهی را شکل دهند؛ باید تکلیف خود را با «خداوند، خود، یکدیگر، طبیعت و علم» روشن کنند. دینداری، اخلاقِ فردی و اجتماعی و علم و علم آموزی، آزادی اندیشه و بیان موسّع و ساختارهای درستِ سیاسی و اقتصادی و… مهمّ ترین کلیدهای پیشرفت هستند. این «تفکّرِ» یک جامعه است که موتور فرهنگ، اقتصاد، سیاست، حاکمیّت و… را روشن می کند و جامعه را به پیش می راند. یک نظریه و ندیشۀ منسجم و تبیین گر بسا می تواند این موتور را روشن کند و پویایی را موجب شود.