1

تعلیم(ش.ش / تعلیم و تربیت)

تعلیم (ش.ش / تعلیم و تربیت) از مشتقات افاضه و نوعی فعل و شدن است و به معنای ایجاد صور و معانیِ سپهر معرفت در ذهن یا جان متعلم است. (اگر بر جان بنشیند تربیت است) تعلیم انبیاء در مقام بن مایه، از بالای سپهر به پائین است تا برسد به نسخه های نازل شده گو اینکه قرآن کتاب نبی اکرم نازل شده است و متعلم را بالا می برد (اقرأ و ارق↓) پس سیر آن در مقام تحقق از پایین سپهر است به بالا.

هدف تعلیم، انتقال متعلم از مرحله ای به مرحله دیگر است و مراتبی دارد ,گاه همان سیر در نسخ نازله است و گاه صعود به نسخ است که رو به وحدت دارد و گاه حشر با معانی ذهنی است و گاه فقط نسخه ها! و گاه هم با تزکیه و عشق  یکی شود (متعلم علی سبیل نجات) تعلیم رسمی در دانش سرا است. نگاه کنید به تعلّم.

عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ , قَالَ : ” یُقَالُ لِصَاحِبِ الْقُرْآنِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ : اقْرَأْ وَارْقَ فِی الدَّرَجَاتِ , وَرَتِّلْ کَمَا کُنْتَ تُرَتِّلُ فِی الدُّنْیَا ؛ فَإِنَّ مَنْزِلَتَکَ عِنْدَ آخِرِ آیَهٍ کُنْتَ تَقْرَأَهَا ” .

 


♥ پیوند مرتبط

مدارس امروز خلاقیت را میکشد (ویدیو)




نسخه (ش.ش/ رسا.ش)

نسخه (ش.ش/ رسا.ش) هر  چیزی ست که دلالت بر معنایی کند (چه معنای بسیط یا  مفهوم علومی) به هر نحوی که اینک متصور است یا بعدا متصور می شود. انواع نسخه؟

پس مصادیق و انواع آن بیکران است نسخه شناسی همان رسانه شناسی است و در علم سپهر شناسی (معرفت شناسی/ رسانه شناسی) مورد بررسی قرار می گیرد.

نسخه ها جسم  سپهر معرفت اند و معانی روح سپهر معرفت . پس مقابل نسخه (جسم سپهر)، معنا (روح سپهر) است. بحث از نسخه اگر در تعامل با مباحث معرفت شناختی باشد در فلسفه علم جا دارد و اگر از حیث احکام دلالات و آثار آن باشد فقط در علم رسانه شناسی بحث می شود.

نسخه انواع بسیاری دارد که باید آن ها را به وسیله ی استقراء و گشت و گذار کشف کرد. همه ی علوم از طریق نسخه ها گفتگو می شوند. (انواع نسخه را ببینید)

مثال هایی برای نسخه:

مانند: کلمات، مثلا  کلمه ی «آب» برای معنای آن، یا جمله «آب مایه ی حیات است» برای معنای آن یا «تمام گزارش دانش بشری برای فهم آب» که از اول خلقت تا اینک گرد آمده همه نسخه اند.

مانند: کتاب و مقاله کاغذی (نسخه بر کاغذ)، نمایش، شعر، نقاشی، حرکاتی چون پانتومیم و رقص (اگر دال بر معنایی باشد) موسیقی و ترانه، فیلم، عکس و حتی چسبانه‌کاری (کلاژ)  اگر واجد معنا باشد و …

مانند: اشارات آشکار، مانند علایم راهنمایی و رانندگی یا اشارات نهان و خفی، مانند آنچه اهل عرفان و کشف با علامت در نهان می گویند.(نسخه ی لب دوخته)

مانند آنچه در سپهر معرفت بر اساس حدس و بارش فکر (نسخه ی بارش فکری) آمده یا نخبه در حال آزمودن آن است در گفتگوی سپهری  (نسخه ی آزمایشی) یا آنچه به جامعه نخبگانی و دانش سرا  پیشنهاد کرده است (نسخه ی پیشنهادیمانند: آنچه ما خلق نکرده ایم، ولی بر معنایی، دلالت دارد. مانند آفرینش، که به خداوند دلالت دارد،  خداوندی که از فرط ظهور نهان است و آیاتش  بر وی اشارت دارند. همچنین نشانه هایی که خداوند با آن سخن گفته، مانند آتش، درخت و گل، کوه، خاک، مرگ، خواب، روز و شب همه و همه نسخه اند.


گفتاورد

قرآن والاترین نسخه عالم امکان است و مبداء آن از بالای عرش و عالی
ترین مرتبه سپهر معرفت است و امام روح و جان قرآن و جان جانا و قلب القوب عالم است و همه به خدمت فاطمه زهرا کمر همت بسته اند. محیی مراتب عالیه سپهر معرفت مهدی فرزند اوست. و فی هذا المقام انکسر القلم و وقع النسخ فی منطقه حاره و لزم التوقف ذاتیا و لا عرضیا 




لزوم توقّف عَرَضی (ش.ش)


 

لزوم توقّف عَرَضی (ش.ش) وضعیّت و دستورالعملی است برای متعلم/عالم ربانی/سالک؛ و به این اشاره دارد که متعلم باید فعلاً (و نه کلاً) در باب آنچه می جوید صبور باشد و زیاده نپرسد و نخواهد که زودتر از موعد بداند. چون متعلم هنوز شأنیّت و ظرفیت علم به موضوعی را نیافته و اصرار در فهم و استفهام، بی ادبی و تعیین تکلیف برای معلم اول (خدای سبحان) یا معلمان فروتر است. این لزوم ممکن است بدلیل حفظ سرّ یا غیب یا امری ساده باشد که متعلم اینک نباید بداند. مانند اینکه سالک بخواهد اسرار سماوات و مقدرات زمین و آسمان یا صور برزخی را بداند (بی اینکه محرم شده باشد و دهانش چفت و بست پیدا کرده باشد) حتی نباید عالم ربانی در استفاضه رحمانی به حد خود قانع نباشد و اصرار بی جا کند.

 

 قید عرضی در اینجا برای احتراز از لزوم توقف ذاتی است.

 


توجه: ادبِ توقف کردن، همان رضا و قناعت (ش.ش) است و نباید با اصل ادب که اصطلاحی دیگر است اشتباه شود. اصل ادب، مودب بودن در برابر اشیاء و اشخاص و رندی کردن برای کسب جرقه ها و پرسش ها است.

مبتنی بر ضرورت توقف، به مثابه ی یک راهبرد، اصل قناعت و رضا تعریف شده است. یعنی متعلم، به آنچه خداوند از علوم، رزق کرده کفایت کند و البته عطش مودبانه داشته باشد.

 




لزوم توقّف ذاتی (منطقه ممنوعه.منطقه توقف/ ش.ش)

 

لزوم توقف ذاتی/منطقه ممنوعه/منطقه توقف (ش.ش) وصف یا دستورالعملی است برای مناطق، موضوعات و مفاهیمی که غور در آنها ممنوع است. بدلیل عدم نهایت موضوع از جمیع جهات یا برخی مراتب، مانند غور در ذات باری، اکتناه در پدیده ها، یا آنچه علم در آن سزاوار نیست: مانند زمان ظهور حضرت حجت یا زمان قیامت و مانند آن. این مناطق را مناطق حاره می نامیم.  قید ذاتی در اینجا برای احتراز از خلط با لزوم توقف عرضی است.

بنگرید به مدخل: معرفت اکتناهی




نسخه برهانی




علوم میان رشته ای (علم شناسی)


علوم میان رشته ای، علومی هستند که «تبیینِ یک موضوع» یا «برآوردنِ غایتِ شناختی یا عملیاتی» واحدی را با «تشریکِ مساعیِ معرفتی» دنبال می کنند.

1. گاه دو علم با زاویه دیدی برگرفته از یکی، در کار تبیین یک موضوع یا برآوردن یک غایت علمی هستند: مانند «روان شناسی اجتماعی» که نقش جوهری را نوع نگاه روان شناختی به عهده دارد و اما تبیینات خود را با نگاه به مناسبات و پدیده های اجتماعی، به پیش می برد (آهنگش «تبیین چرایی های روانشناختی» در بررسی پدیده های اجتماعی است) در واقع روان شناسی در تبیین مسئله، همداستان جامعه شناسی شده است.

2. گاه چند علم، با تشریک مساعی گسترده تری به تبیین موضوع می پردازند. مانند علوم شناختی که همه در تبیین مسئله شناخت و جنبه های آن هستند. در ذیل چنین تعاملی چندین علم میان رشته ای، زاده می شود که البته بطور خوشه ای، همه باید با هم متعامل باشند تا غرض نهایی برآورده شود.