1

علوم انسانی (علم شناسی)

علم انسانی (علم شناسی) هر  علمی که دربارۀ جان انسان و حیات روحانی یا روانی انسان­ ها بحث کند علم انسانی است. مقصود از جان و پیرامون آن در اینجا آن است که مربوط به انسان و آدمیان باشد. شامل ذهن و  دماغ (ادراک از زاویه عصب شناسی مثلاً) و روان (مانند علم النفس و مباحث روان تنی) احساسات گوناگون (هنرآفرینی و حس زیبا شناختی و…) و پدیده های اجتماعی و احوال آن و تدابیر فردی و خانواده و اجتماع و … پس علم النفس فلسفی و تجربی و عالَم شناسی و فلسفه و منطق و کلام (تقریر و دفاع از عقاید) و معرفت شناسی و جامعه شناسی، فرهنگ شناسی و هر آنچه در این دسته باشد علم انسانی است. اما علم دانشسرایی همواره یک نهاد و یک پدیده ی اجتماعی هم هست.

بهتر است برای تعریف و تمییز علم انسانی از غیر ان بیشتر به مناط و هدف علم انسانی توجه کنیم تا دسته بندی های متداول دانشسرایی امروز. چرا که توجه به آن فاهمه ما را اسیر وضعیت موجود این علوم می کند و روح خلق و ابداع را در ما فشل می­ کند.




موجهیت دانشسرایی (جامعه شناسی معرفت)


 

موجهیت دانشسرایی (جامعه شناسی معرفت) عبارت است وضعیتی برای نظریه که می توان آن را به مقبولیت نسبی (و غالبی) در جامعه نخبگانی و دانشسرا تعریف کرد. موجهیت دانشسرایی در روش شناسی، سرنوشت شناسی و بازشناسی تعامل علم ساختی نقش بنیادین دارد.

موجهیت دانشسرایی برای خوش بختی نظریه ها خوب است. اما ممکن است زندان اندیشه متعلم و محقق شود. مثلا رویکرد انسان گرایانه  یا پوزیتیویسم منطقی در بسیاری دانشسراهای دنیا زندان افکار شده است.

 


 

جستارهای وابسته

علم انسانی اسلامی
تولید علم
 دانسشرا
علم انسانی
علم نارس



نظریه زمینه ای/ داده‌بنیاد (روش شناسی)

نظریه زمینه ای/ داده‌بنیاد؛ روشی برای تولید علم است. در این روش به جای استناد زیاد بر دیدگاه های موجود، بطور خلاقانه به خلق نظریه ی نو و بنیادین و نیز مفاهیم تازه علومی مورد نیاز (اصطلاحات جدید) می پردازیم و گزاره های علومی خود را بر مبنای غایت یا موضوع تدوین می کنیم. این نظریه در برابر  سازواری و ارایه مستندات قابل قبول مسوول است و اما ملزم به موجهیت دانشسرایی نیست و می تواند فقط قابلیت موجه شدن دیر یا زود در  دانشسرا  را داشته باشد. طلوع مهر از این روش بهره فراوان برده است.

 

این مقاله را بخوانید.




نافرهنگ (جا.ش)


نافرهنگ (جا.ش) اصطلاحی از رجایی است و عبارت است از آنچه جامعه پدیده اجتماعی با آن تعامل دارد ولی فرهنگ نیست. مانند: اقلیم، آب و هوا، ژن، حوادث، وجود و عدم منابع طبیعی، سنت های الهی، بیماری ها و …جامعه شناس باید همواره در تحلیل پدیده های اجتماعی، فرهنگ و نافرهنگ یک جامعه را خوب بشناسد تا بتواند پدیده ها را تبیین و پیشبینی کند. فرهنگ های جوامع سپهر فرهنگ را می سازند. سپهررسانه و سپهرفرهنگ شدیدا با هم در تعامل فرهنگ ساختی هستند.


 دانشنامه ویکیپدیا تعریف فرهنگ را بدون ذکر منبع درج کرده و حق معنوی رجایی را ضایع نموده است.




روش عقلی

 

روش عقلی (روش شناسی) راهکار و شیوه ای برای درک و حل مسایل  سپهر معرفت  است مشروط به اینکه بر بدیهیات اولی و براهین عقلی تکیه کند و نه غیر آن. همواره علوم تجربی و نقلی در حل مساله بطور میکرسکپی و گام به گام مستند به مستندات عقلی می شوند و الا تبدیل به خیالبافی خواهند شد.

اینکه برخی مشعوفان به روش علوم تجربی، منکر اعتبار روش عقلی می شوند، مانند کسی است که پدر داشتن خود را منکر شود!

 




سخت افزار (ش.ش / فر.ش)

سخت افزار (ش.ش / فر.ش) در فرهنگنامه رجاء معنای خاصی دارد:

 ♣ در معرفت شناسی (رجاء) هر آنچه وجود دارد، نه از آن جهت که از چیزی حکایت و به چیزی دلالت دارد ، سخت افزار نامیده می شود. اگر جهت دلالت کردن آن را در نظر بگیریم، نسخه است. مثلاً یک صندلی، قیچی، ماهواره، اتم، کرۀ زمین، بدن مادی و مثالی، روح، بهشت و جهنم و… سخت افزاراند. حتی وجود مثالی متصل و  منفصل هر دو سخت افزارند؛ مگر اینکه وجه محاکاتی آن ملحوظ شود. نرم افزار (نسخه) آن است وجه حاکویت در آن ملحوظ است، هر چه باشد. مثلاً اگر به جهت آیه بودن به هستی نگاه کنید، تمام گیتی نرم افزار قلمداد می شود. سپهر آفرینش، هم نرم افزار و هم سخت افزار است.

♣اما سخت افزار در فرهنگ شناسی، شامل نافرهنگ هایی است که بدست بشر ساخته شده باشند. پس صندلی، قیچی و ماهواره سخت افزارند اما اتم و کره زمین نه، مگر به طور استعاری. تمدن ها، آمیزه ای از  سخت افزارها ( خانه، شهر، صنایع و محصولات سخت) و فرهنگ هستند.