عقل تجربی
عقل تجربی، عبارت است از کارگرفت قوای ظاهری و باطنی، تحت نظر عقل و روش تجربه، برای ساماندهی داده های حسی. عقل تجربی چشم بینایی برای جهت دهی اخلاقی و جهانبینانه ندارد و باید تحت ناوبری عقل کلی و شرع مقدس قرار گیرد.
1
♣هیچ فهم صائبی، کامل نیست
از جمله عناصر مهم و موثر در مفاد یک سخن، “لحن” و نظام واژگانی آن سخن است. یک جمله و یا یک مقصود را میتوان با لحن ها و تعابیر گوناگون بیان کرد. جمله ی “گالیله گفته زمین دور خورشید می چرخد” را می توان کاملا گزارشی، تحسین آمیز، کنایه و طعن آمیز، با خشم، نفرت و تهدیدآمیز گفت که هر یک از لحن ها کلا مفاد و مستفاد را تغییر می دهد. برخی لحن ها، سالم و برخی مسموم است. اما نکته اینجا است که نظام معرفتی ما انسان ها، بر لحن و نظام گفتمانی مان سخت موثر است.
✅ نظام گفتمانی علم در جامعه ی اسلامی و اخلاقی، هرگز مسموم نیست. در سنت حوزه های علمیه نیز تکثر آراء همواره امری مقبول بوده است و دیدگاه های گوناگون، محترمانه مطرح میشده؛ اگر چه آن فضا هم، گاه شرح صدر لازم را نداشته است ( نگا. گلایه های امام خمینی ره ازبرخی روحانیان)
✅ همواره تعریفی که از “حقیقت” در بین نخبگان شیوع دارد، بر لحن گفتمان ایشان تاثیر بسیار دارد. اگر حقیقت را مانند گربه ببینیم و عقل را مانند انبان، کشف حقیقت ان است که -اگر چه بسختی- گربه را در انبان بیاندازیم و بر کل حقیقت ظفر یابیم.
اما اگر حقیقت را بسیار گسترده و فهم را تکامل یابنده ببینیم و بدانیم همواره ده ها زاویه نکاویده و ضلع نامکشوف وجود دارد و برای هر چیز n تعریف بی تحریف و برای انجام یک کار n راه خلاقانه وجود دارد، حقیقت مانند الماس ها و جواهرات پراکنده و کشف شدنی و عقل چون غربال و پرویزن، میشود که تا ابد در کار ثروت اندوزی و غربال سره از ناسره و سفتن فهم ها میشود.
نکته مهم این است که عقل انبان و عقل پرویزن (غربال) دو گونه با حقیقت برخورد میکنند و دو گونه سخن میگویند.
?انبانیان، حقیقت افتاده در انبان عقل خویش را همه حقیقت میدانند و از یافته این حیوان خانگی ملوس می بالند و قربان صدقه ی آن می روند و اگر کسی در باب حقیقت ظفر یافته ایشان گزارشی دیگر بدهد، بر او پوزخند می زنند و او را دیگری، دیگراندیش و راه نایافته می دانند و به محتشمان خویش می گویند که به ایشان خبر دهند که کوشش بی حاصل نکند که حقیقت را صبح زود به انبان خویش انداخته ایم و برای سیاحت آن باید به زیارت ما بیایید… . این نتیجه از آن قرائت کاملا طبیعی است.
? پرویزنی ها اما، گزارشهای دیگر را غنیمت می شمارند و می دانند فهم ها فربه شدنی اند، برای تغذیه ذهن شان و برای شنیدن تازه ها، خراج می دهند و حتی حاضراند چاپلوسی مخالفان را هم بکنند تا ایده ی آنان را بشنوند تا از سمباده مخالفت آنان، فهم خویش را سفته تر کنند. اینان برای شکستن فهم های پیشین خود جشن می گیرند و آزادی بیان را می ستایند و نه از فهمیدن که از تقدیس حدود و تصلب فهم می هراسند. اینان دین را تقدیس می کنند اما فهم های درست دینی را همواره بهتر شدنی و کمال پذیر می بینند.
✅ انبانیان، بناچار در لحن خود، پُرپوزخند، طعن زننده، زود دیگر بین، زود در نهان متکبر و بالاخره در آشکار اشتلم زننده می شوند و فضای دانش سرا و دانشگاه و جامعه و رسانه ها را مسموم و تنگ و تاریک می کنند، یقینشان بوی “گند و عطر” را توامان می گیرد و مدام در حال پدافند و تیز کردن دشنه ی دفاعیات خود خواهند شد.
✅پرویزنی ها، هزینه آزادی را می پردازند و می دانند در سرای آزادی بیان، چرندیات هم بناچار هست و لذا غربال از کف نمی گذارند اما آرام سخن می گویند و متواضعانه و حریصانه گوش می دهند و همواره تشنه و پُرکارند، یقینیات بسیار دارند اما یقینیاتشان سرمایه ی درگردش “نوفهمی” است… ادبیات اینان همواره آرام است و دیدگاه ها را این طور می بینند که از مکانیسم ذهن های محترم دیگران بیرون آمده است و اگر چه باطل باشد، شاید رگی از حقیقت در آن بتپد، آن سان که بسا در سنگی سرسوزنی طلا باشد. (نک اصل ادب) اینان فقط وقتی به تنگ می آیند و داد می زنند که کسی بخواهد فهمی را اگر چه صایب بطور قالب بندی شده به آنان تحمیل کند یا دیگران به اسارت اشتلم های خود درآورد.
✅ باید خیلی مراقب باشیم ادبیات مان دچار کژکارکرد عقل انبانی نشود و ذهن خود را انبان فهم،،، و یافته ها و بافته های خویش را همه ی حقیقت نبینیم و آرمان ها را از جاده و طریق راهکارهای کلیشه ای نپوییم. با پوزخند و طعنه پراکنی و امنیتی کردن و اشتلم زدن، بهر کسی، چاه نکنیم. این چاه ها اول گور ارباب تصلب خواهد شد.
? تفکر انتقادی رویه مناسبی برای گریز از تصلب شرایین ذهنی است.
? بسیار می شود که سخنان فاخر و صایب ، بدلیل بیانات، دیگرتحقیرکن، مظلوم و مهجور میشود.
اشاره:
معنای واژه ی اشتلم (اُ ش تُ لُ م) (اِ.) ۱ – گرفتن چیزی به زور. ۲ – لاف زدن . ۳ – تندی ، خشونت، تحکم . ۴ – ظلم ، زور.
فرهنگ فارسی معین
دانش زندگی (علم شناسی) یک رشته مطالعاتی است که باید بطور کل نگرانه به ارائه راهکارهای زندگی بهتر انسان بپردازد. اسلام به مثابه یک دین کامل، اکثر این دانش را ارائه کرده است. اما بخش دیگر آن به استنباط و کوشش و تجربۀ بشری نیازمند است. فقه و اخلاق اسلامی عالی ترین و مترقی ترین بخش دانش زندگی را تامین می کند. تمام علوم بشری باید در تامین دانش زندگی همداستانی کنند. دانش زندگی نیازمند مفاهیم سپهری است و اما بهترین آن در نصوص قرآنی و بر اساس قاعده حظ کافی موجود یا دست یافتنی است. پس از ظهور مهدی، در مرحله طلوع مهر دانش زندگی به کمال نهایی خواهد رسید. دانش زندگی زیر ساخت سبک زندگی است. اصول و ارکان دانش زندگی مانند مهدویت باید دکترین دانش زندگی باشد.