1

فهرست کتاب فلسفه علم برای تولیدعلوم…و راهکارهای ارتقاء نظام معرفتی حوزه

تقدیر و تقدیم 23
معرفی نگارنده و اثر     24
دورنمایی از کتاب         25
سخن یکم؛ روزآمدسازی حوزه و نظام های آن  25
سخن دوم؛ ویژگی‌های این اثر 31

بخش نخست، ترسیم مبانی نظری      34

فصل اوّل، کلیّات و مفاهیم       35
مقدّمه  35
واژگان کلیدی 35
معرفت شناسی و فلسفۀ علم 35
موضوع، روش و غایت فلسفۀ علم 37
فوائد فلسفۀ علم 38
فلسفۀ علم، پایانۀ مرکزی علوم 41
فوائد آموزش فلسفۀ علم اسلامی 42
محکمات و باورهای ديني 44
مفهوم علومی 45
ویژگی های مفاهیم علومی      46
تعامل علم ساختی، قاعدۀ علم‌ساختی 47
علم 48
تولید علم 49
معرفت دین 49
علم اسلامی (معرفت دینی) 50
علم انسانی 51
توليد علم انساني اسلامي 52
فرصتها و تهدیدها       52
فوائد و اهداف نظریّۀ معرفت شناختی ما 53
تبیین تعامل معرفت دین و جهان علم 53
تبیین سازوکار رفتار علوم انسانی اسلامی 54
ایجاد توانش آینده پژوهی و آسیب شناسی علم 54
ایجاد خودآگاهی معرفت شناختیِ مدیریّت علم 55
ارائۀ راهکار برای روزآمدسازی علوم اسلامی و حوزه 55

فصل دوم، تبیین اصول و جانمایۀ نظریّۀ نگارنده          57
مقدّمه  57
چیستی نظریّه 57
تفاوت نظریّه و فرضیّه 59
انواع نظریّه 60
مسئلۀ ساده بودن نظریّه 61
ویژگی های یک نظریۀ خوب در مورد انسان 62
نظریّۀ خوب 62
نظریّۀ خوب در مورد انسان 63
نقش ناعلم ها در نظریّه ها 63
چکیدۀ نظریّۀ معرفت شناختی نگارنده 67
اصول نظریّۀ نگارنده     68
ادوار عامّه علم 68
ظرف تحقّق علم 70
شرط تحقّق علم 70
یکپارچگی علوم 71
شاکلۀ ذرّه ای علوم 71
قاعده مند بودن تحوّلات معرفتی 72
شاکلۀ کهکشانی علومی 72
حرکت علوم به سمت کُلّ نگری و موتورهای محرّک آن 73
ویژگی بومسازه ای رشد علم 77
احکام معرفت دین و معرفت دینی 77
راهبردهای عملیّاتی برآمده از نظریّه 80
ساحت تاریک و روشن در بومسازۀ جوامع علمی و دینی 81
رسالت فیلسوف علم 82
نظریّۀ ما چه نیست 84

فصل سوم، در جهان علم چه گذشت؟ 90
مقدّمه  90
دگرگونی علوم در غرب 90
ارزیابی روش معرفت در آن روزگار 97
دوران متأخّر علم در غرب 110
سایه های سنگین ناعلم ها بر علم در غرب 115
فساد، آشفتگی و تأثیر ناعلم ها 116
انواع رویکردها در جهان اسلام 119

بخش دوم، نظریّۀ ذرّه‌ای-کهکشانی و زمینه های مطالعۀ علم   123

فصل چهارم، ابعاد گستردۀ علم شناسی          124
مقدّمه  124
زمینه های کران ناپذیر بررسی های علم شناختی 124
تعاملات زمینه های علم 126
تبیین فلسفۀ علم اسلامی 126
نظریّۀ معرفت شناختی نگارنده و جستار زمینه ها 128

فصل پنجم، زمینه های دورۀ ذرّه ای-کهکشانی علم   129
مقدّمه  129
علل ورود به دورۀ ذرّه ای-کهکشانی علم 131
جایگاه دورۀ ذرّه ای-کهکشانی 132
بدیهیّات، ذرّات علوم اند 133
ذرّه سان بودن علوم و پناهنده شدن به ریاضیّات و منطق 135
بازشناسی معرفت 136
مهمّترین مخاطرات مسئلۀ معرفت 138
محدودیّت افزار و قوای ادراکی 138
ژرفای هستی 139
مشکلات عارضی 140
مفاهیم کلیدی در تبیین دورۀ ذرّه ای-کهکشانی 141
مفهوم عرفی، مفهوم علومی 141
ذرّات معرفتی 142
تعامل علم‌ساختی 142
سپهر معرفت 142
آورده و فرآورده 143
نسخه 145

فصل ششم، وارسی تعاملات علم ساختی در مفاهیم علومی   147
مقدّمه  147
مفاهیم بنیادین و ذرّه ای در علم 147
تبیین وجه ذرّه‌ای بودن علم    147
نقش بدیهیّات‏‏ در فهم بشری و کاخ علوم 148
مدیریّت ادراک و تولید روش برای علوم 149
منطق اکتشاف روشها 151
اکتشاف روشهای نخستین 151
پادشاهی ذرّات معرفتی در اعتباربخشی ادراکات 156
داستان کلّی جریان معرفت 157
تولید روش‌ها‏ی عقلانیّتی 158
تدابیر عقلانیّتی 159
عقلانیّت به مثابۀ یک طیف 161
کالبد فراکتالی علم 162
فراکتال چیست؟ 162
فراکتالی بودن فرآوردههای ادراکی و علمی 164
فراکتالی بودن دستگاه ادراکی 165
فراکتالی بودن جریان کلّی علم 166
تشریح تعامل علم ساختی ذرّات معرفتی 168
مؤلّفه های تعاملات علم ساختی 168
جنبه های جانبی پیوسته و ناپیوستۀ باورها     169
مرور مسئله، با توجّه به مفاهیم علومی رایج 170
تبلور باور و توجیه 172
فرآوری مرکّبات معرفتی، مفاهیم علومی، به مثابۀ ذرّه‏ 175
تمایل به شهودی سازی 178
هنجارِ تعاملات علم ساختی 179
مرور و جمع‌بندی         182

بخش سوم، کاوش انواع تحوّلات معرفت          187

فصل هفتم، انواع تحوّل فهم    188
مقدّمه  188
دو ساحت بررسی تحوّل فهم 188
ساحت ماکروسکپی 189
تحلیل میکروسکپی 190
نکات مهمّ در درک تحوّلات معرفتی 191
سیاهۀ انواع تحوّل مفاهیم علومی به حسب استقراء 192
نوع اوّل، تحوّل به نقیض           193
تحوّل به نقیض ماکروسکپی 194
تحوّل به نقیض میکروسکپی 196
تبیین مرز دانش 200
حوزه‌های امکان و امتناع تحوّل به نقیض 202
نوع دوم، تحوّل تأییدی           208
نوع سوم، تحوّل تضعیفی         208
نوع چهارم، تحوّل افزایشی     208
نوع پنجم، تحوّل پیرایشی      209
نوع ششم، تحوّل بالجغرافیا     210
نوع هفتم، تحوّل همسانی        211
نوع هشتم، تحوّل ناهمسانی    211
نوع نهم، تحوّل بالمنظر            212
نوع دهم، تحوّل بالتّفصیل        212
نوع یازدهم، تحوّل فروکاستی  212
نوع دوازدهم، خروج از ناخودآگاه به خودآگاه   213
تحوّل سیزدهم، تحوّل تعدیلی 214
تحوّل چهاردهم، تحوّل انگاره یا پارادایم          214
تحوّل پانزدهم، تحوّل بصیرتی 215
تحوّل بصیرتی و ادوار علم       216
درهم تنیدگی تحوّلات معرفتی 217
فوائد تحوّل‌شناسی معرفت 218
کمک به آسیب شناسی علم 218
توان پیش بینی و آینده پژوهی 219
مدیریّت علم 221
مدیریّت علم، شمشیر دولبه    222
کمک به فرآیند نوفهمی و تولید علم           223
کمک به خلاقیّت و ایده پردازی       223
حدود تحوّل در معرفت دین و دینی 224
سخت‌زایی درجوامع ایدیولوژیک 225
سخت زایی علمگرا 225
سخت زایی ناعلمگرا    226
پارادوکس سختزایی 228
پارادوکس چُدَنی و رفتار معکوسِ نسلی 228
سخت زایی و فسادزایی 229
کارکرد معرفت شناختی دانشسرا 229

بخش چهارم؛ طلوع معارف اسلامی در کهکشان معرفت و تعاملات علم‌ساختی آن     233

فصل هشتم، طلوع نور معارف اسلام در سپهر معرفت 234
مقدّمه  234
طلوع نور وحی در کهکشان معرفت بشری 236
فیلسوف علم و معارف وحیانی 237
فلسفۀ علم اسلامی 237
الزامات توفیق فیلسوف علم مؤمن 238
نظریّۀ ما و تبیین قلمرو معارف قرآن 238
امکان دیدگاه حدّاکثری در نظریّۀ ما    240
ذهن اندازی ها و خطاهای شایع در تفسیر علم اسلامی 243
چیستی ذهن اندازی 243
عوامل ذهن اندازی 245
بررسی ارتکازات ذهن 246
رهایی از ذهن‌اندازی‌ها در مورد تولید علم انسانی اسلامی 249
ذهن اندازی اول           249
ذهن اندازی دوم          250
ذهن اندازی سوم         251
ذهن اندازی چهارم      252
ذهن اندازی پنجم        254
ذهن اندازی ششم       256
ذهن اندازی هفتم        258
ثبات محکمات معرفت دینی 259
تحوّل پذیری علم و نسبیّت معرفت 259
صیرورت خودکارِ علم 260
نقش معارف اسلامی در علوم انسانی 260
نقش مولّدِ تصدیقات ثابت طلایی 260
محکمات معرفت دین 261
استقلال معرفت دین از طبیعیّات 262
نقش ساحتگستر 262
نقش منبع گستر 262
نقش مکتب ساختی و غایت ساختی 263
نقش واگردان کننده و اصلاحگر 264
نقش پیکربندی 265
تقسیم بندی علوم 267
تقسیم بندی علوم در ادوار مختلف علم 268
طبقه بندی علوم 271
کارکرد نظریّۀ معرفتی و اوضاع نابسامان در تقسیم بندی علوم 272
مرور و جمع بندی این بحث     272
نقش حیاتبخش 273
زمینه‌های نوین گفتگوی علومی 273
سپهر معرفت و حسّ مشترک جهانی 275
رسانهشناسیِ گفتگوی سپهری 276
چیستی گفتگو و گفتمان 277
گفتگوی خوب 278
گفتمان خوب 280
3.رسانۀ خوب  280
انواع نسخه در نظریّۀ ما 281
مصائب گفتگویی و گفتمانی نسخه‌های علوم تجربی، عقلی، کشفی و تعبّدی 285
غیبت فلسفۀ علم و فقدان نظریّۀ معرفت‌شناختی در یک بومسازۀ معرفتی 286
مصائب زبانی 286
مصائبِ کژکارکردهای صنفی و اُنس گرفتن به آن 288
مصائب روشی، افراط و تفریط در قیاسگرایی و استقراگرایی 289
تبیین قداست دین و معرفت دینی 290
تقدیس دین در مقام تعریف 291
تقدیس معرفت دین در مقام تحقّق 292
مصائب پارادایمها و الگووارههای ناهنجار 294
مصائب علم در عصر غیبت امام مهدی (عج) 294
سیمایی چون فرانکشتاین       295
بررسی انواع تعاملات علم‌ساختی درحوزۀ معرفت دین 296
تعاملات علم ساختی بین معرفت دینی و تدبیر امّت اسلامی 296
تعاملات موضوع شناختی در علوم اسلامی 298
تصمیم سازی و تصمیم گیری    302
تعامل عقل، فراعقل و تعبّد 303
فراعقل های بی سند 306
2.چالش های گفتگوی ادیان و مذاهب   307
نکات مهمّ در تعامل فراعقل و سایر حوزهها 308
تعامل و چیستی ادراکات حدسی، الهامی و شهودی 309
نکات مهمّ و مخاطرات ادراکات قلبی 312
تعامل شهود و نوفهمی در مرز دانش 314
تعاملات قوای ادراکی در تولید علم 317
قوای ادراکی باطنی 317
قوای باطنی منفصل 319
عملکرد قوای ادراکی 319
تعامل مفهوم عرفی و علومی 325
مفاهیم عرفی مطلق 325
مفاهیم عرفی نسبی 326

فصل نهم، بررسی رفتار پارادایم‌ها       327
چیستی و کارکرد پارادایم 327
مفهوم عام پارادایم در نظریّۀ نگارنده 328
عمومیّت فردی و اجتماعی 328
عمومیّت به لحاظ منشاء و جوهرۀ داوری 330
3.عمومیّت، نسبت به داوری قطعی و ترجیحی  330
عمومیّت منطقی و احساسی 331
عمومیّت ناوبریِ ماکرو و میکرو 333
پارادایم‌های نشکفته 334
پارادوکس پارادایم‌ها 335
چرایی تولّد پارادایم‌های علمی 336
ساختار و دینامیسم سازه‌های علم 336
بُنگاه عصب – ادراکی 338
بُنگاه نهادی علم 339
چرایی تحوّل پارادایم‌های علمی 340
بررسی پایه ها و مایههای یک پارادایم 340
مصائب مقبولیّت 341
کفایت عملکرد پارادایمی 342
کفایت تبیینی و حقّانیّت 343
چیستی تحوّل انگاره 344
رفتار صحیح با علم و تحوّلات ناعلم گرایانه 346

فصل دهم، دورۀ مدینه‌ای علم 348
مقدّمه  348
توصیف زمینه‌ها و ارکان تحوّل معرفت در عصر مدینه‌ای 349
وضعیت جهان پس از ظهور امام 352

بخش پنجم راهکارهای ارتقاء حوزه      358

فصل یازدهم، مرور پیش‌نیازهای نظری            359
مقدّمه  359
رسالت حوزه 360
نظام‌های حوزه 360
علم انسانی و اسلامی 360
جایگاه نظریّۀ نگارنده در ترسیم راهکارها 361
اصول جاودانۀ حاکم بر حوزه 363
تبیین این اصول          363

فصل دوازدهم تبیین نظام معرفتی خوب و توصیه برای آن     368
مقدّمه  368
بازگشایی ابعاد نظام معرفتی 368
تصورات نادرست در نسبت علوم با معرفت دین 371
مؤلّفه‌های یک نظام معرفتیِ خوب 373
بیمها و نویدهای گفتگوی سپهری 376
تعامل علمی 376
عنصر زمان، سرعت و رقابت در پیشرفت بومسازۀ علم 376
عنصر شتاب و دیالوگهای چندمنبعی در علوم اسلامی 377
فنّآوری ارتباطاتی و تعاملات علمساختی پیش رو 380
فیلسوف علم، عالم دین و دنیای ارتباطات 381
آینده پژوهی علم 382
آینده‌پژوهی علم در نظام معرفتی 383
نظام معرفتیِ معرفت‌اندیش، نظام معرفتیِ دفاع‌اندیش 385
کشف مؤلّفه‌های هشتاد- بیست در تحوّل 386
نظام معرفتی تمدّن‌ساز، مطالبات معرفت‌شناختی یک تمدّن 386
چیستی فرهنگ و تمدّن از نگاه معرفت‌شناختی 387
ویژگیهای تمدّن 388
تمدّن ها، در چالشِ ثبات و تحوّل هستند 389
تمدّن ها، همه چیزخواه اند 389
تمدّن ها، حق به جانب اند 390
مخاطرات تمدّنسازی و دغدغه‌های فیلسوف علم 391
شاخص های یک تمدّن خوب 392
مؤلّفۀ تحوّل در رفتارِ جهانِ عین 394
حوزه، حکومت و احیای تمدّن اسلامی 395
معرفت شناسیِ ولایت فقیه حکومتی 398
تعامل و همگداختی برون علمی و کهکشانی 400
همگدازی روبنایی و زیربنایی در همۀ علوم انسانی 402
وابستگی علوم تمدّنساز و استکمال معرفت 403
مرور وضعیّت کنونی و آیندة علوم اسلامی در دنیای جدید 410
واکنش‌های معرفتی در برابر مسئلة علوم انسانی اسلامی 410
جمع‌بندی این بحث و نتیجه‌گیری از آن          413
کارکرد رسانه‌ها در تعامل با نظام معرفتی جامع 415
کارکرد معرفت‌ساز 416
نقش تصمیم‌ساز 416
حکومت، معرفت و رسانه‌ها 417
پویایی دانشِ بدنۀ مدیریّت و حاکمیّت 418
تعریف «فرسودگی دانش» 419
حوزة مباحثه و گفتگوی درون بومسازهای 421
حوزة گفتگو و مباحثة فرابومسازهای 421
حوزة نوفهمی علمی و خلّاقیت 422
مطالعه پدیده ها برساختار 422
مخاطرات ایجاد یک نظام معرفتی خوب در حوزه 423
مخاطرۀ یکم     424
مخاطرۀ دوم     424
مخاطرۀ سوم    424
مخاطرۀ چهارم 425
فضای آموزشی و پژوهشی خوب برای نظام معرفتی خوب 425
تحلیل کارکردشناختی و زیبایی شناختی 426
ارزیابی کمالات و معایب نظام معرفتی حوزه 427
وجوه کمال 427
منبعیّت قرآن و سنّت 428
هدف و رسالت 428
پویایی ذاتی علوم حوزوی 428
2.وجوه نقص    428
غیبت اکثر علوم انسانی اسلامی 429
تورّم علوم نظری و فقر علوم کاربردی و انضمامی 430
پیکربندی ناروزآمد 431
ساختار خوب، نظام معرفتی خوب 433
برای هر علم، یک کنگره 433
فهرست پیشنهادی کنگره های حوزه 438
نظام معرفت و مدارج علمی در حوزه 439
نظام معرفت و متون درسی حوزه 440

فصل سیزدهم، نظام آموزشی و تربیتی خوب   442
مقدّمه  442
نظام گزینش و انگیزش خوب 442
نظام گزینش خوب 442
گزینشگری، یک هنر است      445
نظام انگیزش خوب 446
راهبردهای و مؤلّفه های یک نظام آموزشی خوب 449
آموزش آداب ظاهریّه و مهارت ها        451
مقطع بندی در نظام آموزشی 452
دورۀ اول: مقدّماتی       452
دورۀ دوم: علم استنباط و استدلال      453
علم استنباط و استدلال مقدّماتی 453
علم استنباط و استدلال گرایشی 453
علم استنباط و استدلالی تخصّصی 453
دورۀ سوم: احراز اجتهاد          454
گونه‌های اسلامیّت علوم انسانی 454
آموزش‌های عمومی و جانبی 455
دورۀ آموزش نظامی 455
برنامۀ ورزش و تفریح 456
زبان آموزی 456
آشنایی همگانی با فلسفۀ علم 457
آشنایی همگانی با نگرش جامعه شناختی و ارتباطاتی 457
آشنایی همگانی با جهان علم 458
تخصّص در دانش و مهارت مدیریّت مسجد 458
پیشنهادهای تکمیلی در مورد آموزش 462

فصل چهاردهم، نظام مالی- معیشتی مناسب  465
مقدّمه  465
مخاطرۀ عدم وابستگی و رسالت گزاری خوب 465
مخاطرۀ معیشت 465
مخاطرۀ کفایت نظام مالی 466
شهریّۀ اندک 466
وجوهات شرعیّه و موقوفات 467
معیشت و کار 467
تعاونی های کار و مصرف درون حوزه 468
مدیریّت نگرش ها در فرآیند ارتقاءبخشی حوزه 469

فصل پانزدهم، ترسیم نظام گفتگویی حوزه با جهان پیرامون  470
مقدّمه  470
مهمترین بخش مفقودِ حوزه 471
زمینه‌های ابتلا به بیماری سخت زایی 473
ارمغان دنیای جدید جهانی برای بوم‌سازۀ اسلامی 475
مراد از دنیای جدید 475
شرح حال دنیای جدید 475
وضعیّت کلّی علوم در دنیای جدید 475
2.وضعیّت کلّی حال و آتیِ معرفت دین و دینی            476
مسئلۀ نوفهمی و روشنفکری دینی 478
تحجّر و روشنفکرمآبی 482
احکام معرفت شناختی برچسب ها در سپهر معرفت 483
منفعت ها و رویکردها 484
اوصاف پیمایش امروزین علم 485
محصولات و فرایندهای شایع در سپهر معرفت 487
شیوه نامۀ حضور در کهکشان علوم 488
شیوهنامۀ گفتگوی ادیان و مذاهب جهانی      489
توصیه‌ هایی برای گفتگوی جهانی 489
قاعده مندی گفتگوهای تخصّصی 489
مسئلۀ زبان شناسی 490
شیوۀ پیشنهادی برای زبانآموزی در حوزه       490
نهضت ترجمه 491
ساخت فرودگاه بین المللی در قم 491
تأسیس شبکه های رسانهای جهانی 492
ملاحظات مهمّ در این عرصه گفتگوی جهانی 492
1.پرهیز از التقاط و وادادگی     492
نقش ناوبرانه و ترتیب و ترتّب مباحثات 494
توجّه به حدود معرفت دین و دینی 495
معایب علوم انسانی موجود 495
معنای بومی‌سازی 495
اهداف حوزه در گفتگوی علمی جهانی 496
نگرانی ها و مخاطرات رسانهای 497
مخاطرۀ اندیشه پرانی و افزایش سوء فهم       498
جمع بندی، توصیف و توصیه برای وضعیّت کنونی حوزه         500
Particle and galaxy-like theory     504

فهرست منابع  509
منابع فارسی    509
منابع انگلیسی 513




فرسودگی دانش / دانش فرسوده (ش.ش)


فرسودگی دانش، عبارت است از کم­ کفایتی تبیینی و کاربردی یک دانش، نسبت به شرایط مورد انتظار آن در هر عصر. فرسودگی دانش وقتی رخ می­ دهد که مفاهیم علومی‌ یک علم، به علّت عدم تعامل علم ­ساختی با معارف درونی و بیرونی خود از کفایت تبیینی و تولید معرفت انضمامی و کاربردی فرو افتند. چه در تبیین حکم فرسوده ­شوند و چه در تبیین موضوع.


 

مفاهیم علومی‌ یک علم، به علّت عدم تعامل علم ­ساختی با معارف درونی و بیرونی خود از کفایت تبیینی و تولید معرفت انضمامی و کاربردی فرو افتند. چه در تبیین حکم فرسوده ­شوند و چه در تبیین موضوع.

دانش‌های فرسوده، معمولاً اضلاع و جزئیات معرفتی صحیحی دارند، ولی در کلیّت، ناقص‌اند و اضلاع لازم را ندارند (گاهی هم از بُن، دورانداختنی هستند. مانند «نظریّۀ گسیل» در تفسیر بینایی)  یا مفهوم «وراثت»، بدون درک مفهوم «ژن»، یا مثلاً مفهوم علومی «افسردگی و نشاط»، بدون درک مفهوم «دوپامین». درک مفهوم علومی «حرکت» بدون درک «نسبیت» و «زمان». فهم «مثلث»، بدون درک «هندسۀ هذلولی». درک «مسائل علم کلام» بدون درک «سازواری معرفتی». «درک داوری اخلاقی»، بدون درک «زمینه‌های تشدید شدۀ روان‌شناختی و زیست‌شناختی»، درک «سلول»، بدون درک «زیست‌شناسی ملکولی»، درک «ذهن»، بدون همداستانی عصب‌ادراک‌شناسی، شناختِ شناخت بدون حضور مباحث درازدامن «فلسفه علم» و «فلسفۀ ذهن»؛ «علوم شناختی» و «علم‌ النفس فلسفی» .

احتمالاً هر علم کل‌نگر نشده، فرسوده است.




نوفهمی و روشنفکری دینی | روشنفکری دینی

 

روشنفکری دینی، تبیینِ معرفت شناختی محصَّل و درستی دارد. روشنفکری دینی، خَرق قواعد استنباط دین و محکمات اسلامی نیست و به آهنگ بدعت آوری در دین اعمال نمی شود؛ شاید روشنفکرمآبی چنین باشد، امّا روشنفکری دینی از نظر فیلسوف علم مؤمن، یک ضرورت است و یک جوهره دارد و دستکم دو حوزه را پوشش می دهد.

روشنفکری دینی (اصط.رجا) عبارت است از حلّ مدوام مسائل تازۀ فکری و انسانی، با توجّه به معرفت دینی و با استفاده از حدّاکثر توانش معرفتی. پس کسی که با مسائل معرفتی و عینی جهان بی ارتباط است نه اندیشمند است و نه عالم. او که می خواهد مسائل نوین انسان و جامعه را بدون استفاده از علم-الادیان و علم الابدان حلّ کند، روشنفکر نیست و آن کس که در این مسیر، مسائل را بدون ملاحظۀ محکمات اسلامی، حلّ و فصل کند، روشنفکر دینی نیست.

روشنفکری دینی دو حوزۀ نظر و عمل را پوشش می دهد و مسؤول کفایتِ تبیینی مفاهیم علومی و روزآمدسازی روش های عمل است.

تحوّلات معرفتی دو دسته اند: آن ها که به ناحق و به علّت خطاها در سپهر معرفت زاده می-شوند و آن ها که بواسطه دلیل ها و فرآورده های نو، در سپهر معرفت رقم می خورند. روشنفکر دینی، با هر دو نوع تحوّل آشنا است.

از سوی دیگر، مسلمانی کردن در هر شرایطی، یک شکل ندارد. این به معنای متحوّل شدن عبادات و احکام عبادی و محکمات دین نیست. بلکه به این معنا است که تحقّق زندگی مسلمانانه در هر عصری نیازمند سازوکارهای باکفایتی است که دینداران را برای دینداری در آن دوره و شرایط ظفرمند می کند. مثلاً دیندارانی که از تحوّلات جغرافیای سیاسی، اجتماعی و تغییر افزار قدرت در عرصه های پیچیدۀ سیاسی اقتصادی و سایبری جهانی و… سازوکارهای سلامت و عزّت و ثروت و قدرت و عدالت ورزیِ در جهان امروز مطّلع نیستند، نمی توانند بدرستی مسلمانی کنند.

مثلاً عالمان دین باید با دانش و تخصّص کافی (و نه تورّقی) بدانند که شهرهای بزرگ و زندگی شتابناکِ تکنولوژیک و انقباض جهان و اتّساع انسان و… چه شرایطی را برای جامعۀ بشری و اسلامی بوجود می آورد و باید بدانند که اقتضائات طبیعی و متراکم پدیده ها را چگونه باید مدیریّت کرد… در هر حال به نظر می رسد در مورد روشنفکریِ دینی چنین ملاحظاتی را باید در نظر داشت:

عالمان دین، نمی توانند روشنفکر نباشند. چون رفتارِ دانش و اقتضائاتِ حلّ مسائلِ تبیینی و راهکارجویانه، همیشه همه جا، پویا است. متضادِ روشنفکر دینی، غیر روشنفکر نیست، نقطه مقابل آن، یا روشنفکرمآب است، یا متحجّر بی شعور و کم شعور. در واقع روشنفکر دینی، با عالم ربّانی، مترادف است.

عالمان دین غالباً در معرض دو حوزه اند: الف) احتیاط و ب) احتیاط در ترک احتیاط. مجتهد واقعی کسی است که بتواند در هر دو مرحله، خود را بنماید و دلیری کند.

روشنفکر دینی باید تغییر ظرفیّت ها را به دقّت رصد کند. زیرا تغییر ظرفیّت ها ممکن است مفادات بسیاری از مفاهیم و سویۀ عملکردها را تغییر دهد. تغییر در ظرفیّت ها، فهرست اولویّت ها و داوری ها، و پرسش ها و مطالبات معرفتی را تغییر می دهد. . فقیه باید نخست یک موضوع را بدرستی در بستر زمان و تفسیری که دانش و مناسبات نوین جامعه برای آن رقم زده، ببیند و بعد حکم را بر آن بار کند. امروزه هیچ فقیهی بردگی و مملوک شدن انسانی را برای انسان دیگر، اخلاقی نمی داند و هیچ جامعه ای بازیِ شطرنج را به-جز ورزش فکریِ مسابقه پذیر نمی داند. امروزه عرف متشرّعه، موسیقی و نقاشی و مجسمه سازی را لزوماً مستلزم فساد و شرک نمی بیند (سلب عموم و نه عموم سلب) دریغ که گاه فقیهان، دانش فقه و متون و کتب فقهی را با استخاره های طولانی، نو می کنند.

همان طور که شرایط و ظرفیّت ها، در موارد بسیار، حدودِ وظایف و شکلِ تحقّق آن را مشخّص می کند در دهلیزِ خانه نشستن و مباحثۀ علمی داشتن و اقامه حدود و نشر و تبلیغ دین کردن و تواضع معرفتی ورزیدن و نهادینه سازی و جهانی سازی و… همه تغییر شکل می یابد و نو می شود. عالم دین اگر در روستا است با مراوده با مردم ده، دهلیز خانه نشستن اش انجام می شود و اگر در یک کشور است باید با جهان علم و عالمان دین تعامل گسترده داشته باشد. همانطور که دیگر شمشیر، سلاح جنگیِ کارآمدی نیست، وقت ملاقات دادن و به حضور پذیرفتن و نجوای در گوشی و تورّق مجلات و کتاب ها هم، دانش عالمان را نو نمی کند. دانش نو در پرتو تعامل و تخصص و تولید دانش و مشارکت در گفتگوی سپهری است.

عالم دین و علم دین باید به سمت اندیشمندکردن مردمان باشد. مریدپروری و مراد محوری و انزواء از سپهر معرفت و شبهه پنداشتن پرسش های شریف معرفتی جمع نمی-شود. شاگرد، باید مریدِ اخلاق حسنه و عشق و کوشش شبانه روزی استاد برای کشف حقایق باشد نه مرید و مقلّد فرآوردۀ معرفتی او شاگرد باید خودش با تلاش شبانه-روزی بخواهد که عالمی متضلع شود. هدف عالمان دین، رهایی شاگردان از تقلید و رساندن آنان به مقام استادی است.

بومسازۀ معرفتی، بدون روشنفکری دینی، منجمد و ناپویا می شود. پرسش ها و شبهه ها ساعت های شمّاته ای خداوند هستند که خواب و خرفتی علوم را می زدایند و نمی گذارند علم، راکد شود.

خمیر مایۀ دکان شیشه گر سنگ است                  عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

علاوه بر این عالمان روشنفکر باید بتوانند با شمّ آینده پژوهانه، معرفت و پرسش و شبهۀ جدید را پیش بینی کنند. در این فرآیند، باید به مطالبات و پرسش های معرفتی خوشبین بود و نباید گمان کرد که مثلاً دیدگاه جواز قاضی و مرجعِ تقلید شدن زنانِ فقیه و امکان قول به حقّ حضانت اولیّه مادر در عصر جدید، طنین دین ستیزانه پیدا کند و به مجرد همین مباحث علمی، زنانه سازی و فمینیسم شدنِ دین را هشدار دهد. نباید گمان کرد که باید تا ابد برده داری را مشروع دانست (چون در شریعت از آن سخن بسیار است) برای عالم دین بودن، ترجمه کلام خدا از زبانی به زبان دیگر کافی نیست، باید عالم دین بتواند دین را از زمان گذشته به زمان حال ترجمه کند. کافی نیست بدانیم نبی اکرم یا امام معصوم در گذشته چه فرمودند یا چه کردند، باید بدانیم که اگر ایشان هم اینک بودند چه می کردند. این کمترین حدّنصاب عالم دین بودن است.

چه خوب که فضلای حوزۀ علمیّه، «ستاد رسیدگی به مناطق محروم معرفتی» تشکیل دهند و این مناطق را نه با استفتائات مستعجل و نه با شورِ خطابه که با اجتهاد و گفتگوی علمی گسترده و همگانی و نیز با دانشگاهیان و صبر و حوصله و تولید علم و ارائه نسخه های آزمایشی و بحث مکرّر و تعویق داوری و مغتنم دانستن نقدها و پرسش ها و شبهه ها، آرام آرام به باغ و بستان معرفت بدل کنند. استفتاء را برای مناطق توسعه یافتۀ فقه و معرفت دینی وانهیم، نه مناطق محروم. بخش بزرگی از باغ علوم انسانی اسلامی، هنوز در ذهن باغبانان است.




روشنفکر دینی (ش.ش / فرآیندشناسی مرز دانش)

روشنفکری دینی  (اصط.رجا) عبارت است از حلّ مدوام مسائل تازۀ فکری و انسانی، با توجّه به معرفت دینی و با استفاده از حدّاکثر توانش معرفتی. پس کسی که با مسائل معرفتی و عینی جهان بی ارتباط است نه اندیشمند است و نه عالم. او که می خواهد مسائل نوین انسان و جامعه را بدون استفاده از علم الادیان و علم الابدان حلّ کند، روشنفکر نیست و آن کس که در این مسیر، مسائل را بدون ملاحظۀ محکمات اسلامی، حلّ و فصل کند، روشنفکر دینی نیست.

روشنفکری دینی دو حوزۀ نظر و عمل را پوشش می دهد و مسؤول کفایتِ تبیینی مفاهیم علومی و روزآمدسازی روش های عمل است.

 

مطالب مرتبط

مسئلۀ نوفهمی و روشنفکری دینی

 روشنفکر دینی (ش.ش / فرآیندشناسی  مرز دانش) عالم و اندیشمندی خلاق است که با دانش تخصصی خود،  فرآورده ها را با  آورده های علمی پیوسته در  مرز دانش به  تعامل علم ساختی وامی دارد.


 او نوفهمی را وارد  گفتگوی سپهری و  کهکشان علم می کند. کار او به خلق پرسش، معرفت و نظریه و سازه و پیکره بندی، راهکار، راهبرد و ایجاد برخی  تحولات معرفتی در  مفاهیم علومی می انجام.

او دشمن  سخت زایی معرفتی و  تعصب در فهم است و اکسیژن حیات او آزادی بیان است و بواعث سلب آن را، یکی از شعوب مهمّ  دجال می داند.

منبع داوری و فکری روشنفکران دینی،  قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است و پاسخ پرسش های خود را در تلائم با محکمات دین و مستمدّ از معارف اهل بیت علیهم السلام، بدست می آورد.

از جمله صلاحیّت های یک روشنفکر دینی، تقوا و طهارت باطن، علم و مهارت کافی در استنباط معارف از منابع دین و خلاقیت در فهم و مهارت در به تعامل درآوردن نوآورده های معرفتی، شجاعت و احتیاط، در بیان عقاید است. روشنفکری دینی، امروزه باید در فرآیند گفتگوی سپهری رخ دهد و بعید است اشخاص بتوانند به خوبی از پس آن برآیند. اما عملاً افراد خاصی در این کار موفق ترند {چرا؟ نیازمند  تبیین و  نظریه}

کسانی که  اصول استنباط معارف اسلامی را نمی دانند، یا با آورده ها و مناسبات جدید  مفاهیم علومی و  پدیده های اجتماعی و  داده های ریزوماتیک حوزه مطالعاتی خود آشنا نیستند، نباید وارد حوزه تولید معرفت و روشنفکری دینی بشوند. روشنفکر خودباخته، دارای معنا و مصداق است.

روشنفکران دینی، تقریباً در تمام جوامع اسلامی، آواره و در خطرند و یکی از عوامل بدبختی مسلمان، همین است.  امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، سالار و سلسله جنبان روشنفکری دینی است. او امامی غایب و گریزان و خائف و مترقب است


خلاصه:

روشنفکری دینی عبارت است از:

حل مداوم مسائل دین شناسانه

و ارائۀ راهکارهای دینگزارانه،

در بستر تحول ظرفیت های معرفتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و…

روشنفکران دینی، پیوسته در حال:

زدایش تناقضات و ناسازواری ها،

دفع و رفع شبهات و قشریگری ها و فرسودگی های معرفتی

 و در حالِ نو کردن راهکاهای نخ نماشده در پیاده سازی دین اند.

سنخ کار ایشان از قبیل اجتهاد است.




التقاط (روش شناسی معرفت دین و دینی)


التقاط یک خطای معرفتی در درک دین است.

الف.  عبارت است از 1. جایگزین کردن داده های ریزوماتیک، به جای معرفت قطعی دین (التقاط ادراج)  2. یا تحمیل یک تفسیر، به دلالت صحیح متن دین؛ بر اساس انگیزه یا معرفتی بیرون دین (التقاط تحمیل یا تفسیر) 3. همچنین توسعاً  می توان عمل خودسرانه به نام شرع مقدس را التقاط نامید. تفسیر به رای از مقوله التقات است.

ب. فرآورده های تعاملات علم ساختی ای که در آن محکمات دین، نقش ناوبرانه دارند، التقاطی نیستند.

 


 




Particle and galaxy-like theory

In the name of God

Particle and galaxy-like theory

(Epistemological theory)

By: Hamid Rajaei

Introduction

Particle and galaxy-like theory (P.G.T) is an epistemological theory, presented by Hamid Rajaei (2016) explains that every imagination and confirmation we do in our daily life or in scientific endeavors, behaves as particles and astronomical object in galaxies in our mind, simultaneously. P.G.T is a theory considers the human mind as a common space and any imagination and confirmation behaves like astronomical object behave in galaxies. This theory includes three main parts:«فلسفهٔ علم، برای تبیین علوم اسلامی و ارتقا نظام معرفتی حوزه

Part I

In this theory, Rajaei claims that all branches of knowledge throughout history of human being can be viewed as a unified and integrated whole. He explains that various branches of human knowledge, although differ in terms of source, subject, method, and goal, are all explaining a unified world with no discontinuity. He believes that scientific structure and its behavior are similar to the world of particles and galaxies. With the difference that our mind works both algorithmically and analogically, but the galaxies only behave algorithmically and under the serious rules as far as we know.

It means that the most basic and essential elements of human cognition are actively available in all body of knowledge. All cognitive products that can be achieved through senses, reason, experience, and intuition are generated through the interaction of different knowledge with the basic cognitive elements in a galaxy of comprehension (scientists’ communal common sense) The difference is in the type of interactions and communications between the various scientific approaches in this galaxy. Rajaei claims that the dominant logic in human communal mind is reason and rationality both but in the galaxies and physical world is just algorithms. He says this duality in the logic of knowledge cause a fractality in our scientific progress.

Part II

Rajaei in the second part of his theory claims that knowledge in the current era has been passing through three important phases.

The first phase: It’s been called “Library-Shelf Phase.” In this phase, scholars, scientists, and researchers more or less focus on their own particular field of study and do not have much constructive interactions with other fields of knowledge. In this period, there is not a great deal of interdisciplinary studies (with exception of some fields that are fundamentally related to one another, like physiology and chemistry).

The second phase: It’s been called “Particles-Galaxy Phase” [The scholar chose the same name for the entire theory as well]. In this phase, due to the evolution of the new era of communication and interactions, as well as he outburst and growth of the knowledge and skills, human knowledge, inevitably, merges into a world of dialogue & review.

 The third phase: It’s been called “Purity Phase” in this phase, knowledge and science gets matured and moves toward perfection. Knowledge will be refined from endless arguments and marginalization. In spite of the expansion of themes and scientific areas, knowledge will form into a more purified, homogeneous, and subtle body. In fact, scholars through science and knowledge understand and discover some aesthetic dimensions and mystical perceptions of the universe.

Notes

Developed countries have passed the “Library-shelf phase” to some regard, and almost all of the knowledge has been emerging into the second phase. In Rajaei’s theory, it’s been emphasized that not a single course of knowledge or science shall grow in isolation from other kinds of knowledge. Unfortunately, in eco-scientific systems of the world, there is an imbalance in the adoption of deductive and inductive scientific methods. However, we should embrace and celebrate the emerge of the new phase in world of science.

 Part III

In the third part of his theory, Rajaei mentions some points on the worldview of scientists and the relationship of this epistemological understanding of science with the efficiency in the structure and content of education and research in the world. Any kinds of science (ex. humanities, theology, natural sciences, etc.), must endeavor with maximum synergy and with every reasonable method to produce knowledge, explain scientific phenomenon, and ultimately reach a more holistic understanding of the world of science. This needs many reformations and revisions [if we don’t call it revolution] in the conducts and methods that scientists currently use.

Science throughout the history of mankind is always evolving. Evolution of science does not necessarily mean dispensation of previous knowledge and building a new one. There is no end point and perfection in scientific understanding.

Knowledge, in the light of the broad dialogue of all branches of knowledge and consistent scientific debates as well as respect to the collective wisdom of all human beings, grows. Therefore, the most important thing is to work restlessly toward creating and expanding the proper platform for a “perfect dialogue.” A “perfect dialogue” is a non-prejudiced dialogue that does an honest attempt to discover and expand science and knowledge. Meanwhile, the necessary conditions for freedom of expression, political and social security and noninterference of science-unfriendly motives (explained fully in Rajaei’s work) shall be obtained.

One of interesting ideas that Rajaei talked explicitly in his work is: “Today knowledge surpassed the capacity of books and also it cannot expand in isolation anymore.” Rajaei believes that even though books have always been a trustable and user-friendly place where elites and scholars save and transfer their valuable ideas and sciences within, but in the new era, knowledge needs medias that can be edited and changed in a faster paste since it can help media to increase its efficiencies in wider dialogue platforms. He believes that systems, such as websites, free encyclopedia, face-to-face conversation conventions, interdisciplinary conferences, and circulating articles are much more effective today.

Rajaei’s theory background

Many different theories in “epistemology” and “philosophy of science” have been introduced in the world of science so far. Most of the challenges for these theories include the value of epistemology in various scientific fields, defining ontological aspects of cognition, refining methodological and configuration of science, and distinction between science and non-science (scientific criterion).

 Moreover, explaining the interaction methods between various scientific fields including linguistic and non-recognition with sociological backgrounds in social institutes is a common subject scientists have been work on for years. Meanwhile, more challenging discussions such as “connection of science and religion” have been prominent. Throughout the time, there were ups and downs for these discussions, which mostly rooted in late medival and early enlightenment. The concern of “the possible interaction between science and religion” is one of the main concerns of science for today and future.

 Also, views on the relativity of science and religion in various subjects, such as conflict, independency, dialogue, and integrations have been noticed and discussed.

Rajaei has spent many years explaining the relationship between science and religion and therefore has taken many books and ideas. The Middle Age and scientific events of the Renaissance period provide a good but insufficient inspirational investigating source. Among the scholastic philosophy, the Galilean intercourse, and the steps taken in the methodology of science, which led to the purification of the church’s teachings under the heavy shadow of positivism and the crises caused by it, linguistic theories were redressed and its pinnacle continues till today.

But studies of various perspectives, as well as the study of what is going on nowadays in this field, call us to study matters beyond the relation of science and religion and move toward the explanation of behavioral mechanism of science. In the light of this explanation, we can classify the areas of knowledge and then deal with the relationship between science and religious teachings (here Islamic teaching to be specific). Rajaei’s theory is based on this very subject.

Characteristics of Rajaei’s theory

Although this theory has many similarities with other theories in this field, it has its unique quality. This theory is not to challenge other ideas and believes in the integrity of knowledge in general.

In his theory, Rajaei explained the kinds of changes that have taken place in human intelligence and knowledge thoroughly and carefully. These developments have been microscopic in many times and macroscopic as well to the extent of paradigm shift and scientific revolution.

In this theory, religious knowledge and scientific knowledge are considered as an integral and consistent knowledge in one unified galaxy. In fact, the definition of “science” in this theory includes everything that can be reasoned, justified, considered, revoked, and shared. Therefore, the discussions of this theory include theology and the relationship between science and religion.

In this theory, rational and rationality methods, deductive and inductive, empirical, and apocalyptic,…, all have been considered. Rajaei explains in detail how we produce all our knowledge through “rational and rationality methods” and under the supervision of wisdom and the logic of exploration. All scientific methods, collections, judgments about resources of knowledge, and its configuration and goals, as well as the amount of epistemological creditability, work under the same method (in rational and rationality methods and under the supervision of wisdom and the logic of exploration), context, and mechanism. Rajaei believes that all the various scientific methods can be reduced to one comprehensive method, even though they seem different in manifest and appearance.

The explanation of the integrity of knowledge in Rajaei’s theory is that all bits of knowledge are normatively directed toward the elimination of contradiction, the formation of a comprehensive understanding, and the elucidation and production of broad scientific concepts for the full explanation of phenomena. Therefore, contradictions and misunderstandings in the body of knowledge do not violate the unified tendancy of knowledge towards integration and assimilation.

He believes that studying all scientific concepts in the galaxy of knowledge leads us to the conclusion that the connection among various and different concepts is not only conjunctional but also vascular, in the sense that most concepts are constantly interacting with each other within common space where conceptual trading for simple or complex parts of concepts is possible.

It seems that during the Partial-Galaxy-like phase, the general anatomy of knowledge acts like brain wherein perceived concepts of each science are connected to their epistemic neighbors by conjunctions similar to axons and dendrites. This connection is not mechanically though; it is quite organic, which makes an intelligent relationship among components possible.

In his theory, Rajaei enumerates various types of epistemic transformations. He explains the new world of knowledge that describes the optimal state of knowledge and considers it on the ontological, epistemological, psychological and sociological level. He redefined many terms that have been already written in his late Book: Philosophy of Knowledge for producing knowledge (in Persian)

The end