1

نسخه بارش فکری/ آزمایشی/ پیشنهادی (ش.ش/ رسا.ش)

نسخه آزمایشی (ش.ش/ رسا.ش) نسخه ای است در سپهر معرفت که دانشمندان فعلاً به عنوان فرضیه وارد گفتگوی بین الاذهانی دانش سرا یی می کنند. البته گمانه زنی ها می تواند نسخه ی بارش فکری یا آزمایشی باشد. نسخه بارش فکری، ضعیف تر از آزمایشی است. نسخه ی پیشنهادی، از همه این ها قوی تر اما از نسخه ی برهانی بسیار ضعیف تر است. از انجا که نسخه ها در رسانه (به معنای عام)  وجود می یابند، همه نسخه ها هم در حوزه ی معرفت شناختی و هم در  رسانه شناختی مورد مطالعه قرار می گیرند (واجد تنیدگی هستند) .این تقسیمات معلول و مدلول مطالعه میکروسکپی مفهوم شایع «فرضیه» است. (توجه: طلوع مهر، یک نسخه بارش فکری/ آزمایشی/پیشنهادی است)

مثال:

قول به اصالت وجود و ماهیت با هم، می تواند یک نسخه ی بارش فکری باشد. (نظریه  ی حمید رجائی ) اما اگر کسی آن را با تقریری نسبتاً قابل قبول در سپهر معرفت وارد کند می تواند یک نسخه ی آزمایشی باشد و شاید که پیشنهادی (اگر با قوت بیشتر)

احتمالا نظریه ابر ریسمان ها  و نظریه-م ،در فیزیک کوانتوم، نسخه ی آزمایشی ای برای توجیه پاره ای پرسش ها در مورد زمان و امتداد در اندازه ی ذره ای (اتمیک/کوآتنومی) باشد.

«اگر قرار بود مکانیک نیوتنی و الکترومغناطیس کلاسیک بر رفتار یک اتم حاکم باشند، الکترون‌ها بایستی به سرعت به سمت هسته اتم حرکت کرده و بر روی آن سقوط می‌کردند و در نتیجه اتم‌ها ناپایدار می‌شدند؛ ولی در دنیای واقعی الکترون‌ها در نواحی خاصی دور اتم‌ها باقی می‌مانند و چنین سقوطی مشاهده نمی‌شود. تلاش اولیه برای حل این تناقض توسط نیلز بور با پیشنهاد فرضیه اش دایر بر وجود مدارهای مانا رخ داد، که موفقیت‌هایی هم در توصیف طیف اتم هیدروژن داشت.»

این دیدگاه که:  «گرم بودن و سرد بودن رنگ ها مطلق نیست و وابسته به طبایع مردم و اقلیم است» نیز شاید مثال خوبی برای نسخه آزمایشی باشد.

راهکارهایی که جامعه شناسان برای کنترل پدیده های پیچیده ی اجتماعی، ارائه می کنند، مباحث اختر شناسی نظری، فیزیک کوانتوم، انسان شناسی درهم تنیده (مطالعه ی انسان از زوایای علوم بسیار و توجیه و توضیح عوارض ذاتیه ی او) باستان شناسی، اندیشه در مرزهای دانش در مورد سلول، حیات و مرگ، نسبت احوال عوالم بالا  با پدیده های  ناسوتی و…(عالم شناسی یک پدیده) و مباحث نظری علوم که افزارهای شناختی در آن بخش مطالعاتی، به مرزی رسیده است و دچار محدودیت های جدی است، محل مناسبی برای رصد این گونه نسخه ها است.


 

نباید!

 

Warning_UploadText

نکته مهم: نباید گمان کرد که پیشرفت افزارها در مطالعه و اکتشافات جهان ذهن و عین در هر حوزه علمی؛ ضرورتا از فراوانی نسخه های می کاهد. زیرا هر منطقه کشف  جدید، محل مناسبی برای رشد این نسخه ها است. محدودیت مربوط به خود انسان است نه افزار. مثلا هر توضیح تازه ای (که معلول رشد افزار است) در مورد غشاء سلولی، فتوسنتز، ارتباط روح، بدن مثالی و مغز و…. پرسش ها و گمانه زنی های تازه ی دیگری را می زاید و نسخه های بارش فکری، آزمایشی و پیشنهادی تولید می شود مگر اینکه جامعه نخبگانی دچار سخت زایی باشد( یا اینگونه مطالعات را با حکمت پردازی (درست یا نارسا) غیر نافع و فضول بداند که آن داستان دیگری دارد)

 




جامعه نخبگانی (ش.ش/ جا.ش)


جامعه نخبگانی (ش.ش/ جا.ش) عبارت است از افرادی که در پیوند دیالوگی، چنان به اندیشه ورزی بپردازند که دانشسرا آن را دیالوگ و مباحثه علمی بداند. نخبگان یک جامعه، سرمایه های معرفت گذار آن جامعه هستند. نگا. نخبه




سپهر (ه.ش/ ش.ش/ رسا.ش)

سپهر (ه.ش/ ش.ش/ رسا.ش)  کل گیتی نرم افزاری است. به عبارت دیگر تمام عوالم امکان است، مشروط بر اینکه سخت افزار نباشد. هرآنچه در عالم ذهن و ضمیر  و جان و احساسات و… ی آدمیان کم یا زیاد به اشتراک جمعی گذاشته می شود. مانند سپهر معرفت، سپهر فرهنگ، سپهر رسانه ها/نسخه ها و…

اصل و قاعده در سپهر این است که هر یک از سپهرهای جزئی در کهکشان سپهر، نسبت به یکدیگر منزوی نباشند تا سپهر شکل بگیرد.

این اصطلاح، مانند اصطلاح سپهر معرفت و اصطلاح نسخه و چند اصطلاح معدود دیگر از اهم مفاهیم اندیشنامه رجاء است.   

 سپهر رسانه ها، همان اتمسفری است که پیام ها در آن حضور دارد و این سپهر احکام خودش را دارد.  و مانند سپهر فرهنگ در یک جامعه که به راهکارهای شایع موجه برای رفع نیازها گفته می شود و اتمسفری دارد و دارای احکام خود است و سپهر معرفت و مانند آن.

نظر به اینکه سپهرشناسی، سرشاخه ای عظیم از مباحث بسیار است، بهتر است سپهرشناسی را بیشتر بطور مضاف بکار بریم. مانند سپهرشناسی فرهنگ، رسانه، احساسات و عواطف و…در سپهرشناسی هم بحث از احوال نسخه ها می شود هم از مفاهیم عرفی و مفاهیم  علومی یا فنی.

با توجه به تعریف سپهرمعرفت و نیز تعریف فلسفه علم، احتمالاً سپهرشناسی معرفت همان فلسفه علم است که یحث و گزارشی متفقهانه از سپهر معرفت است. این گزارش شامل احوال نسخه ها (جسم معرفت) و احوال مفاهیم فنی و همه زمین ها و عوامل موثر در فهم و مفاهمه و تفاهم و مکاشفه والهام و … می شود.

خط باریک

400px-broom_icon

برای تمیز کاری مقاله ی بالا ما را یاری فرمایید.

 




اصل ادب

اصل ادب (ش.ش) به این اشاره دارد که معرفت و علم غیور است و همه عناصر هستی در حال رازگویی و تعلیم انسانند.احتمال دارد در هر سخنی رگی از حقیقت و پیامی برای متعلم باشد و اگر چه گوینده آن سخن عالم و مهتدی نباشد. بدون ادب انسان از لطف رب محروم می شود. اصل ادب پیشنهاد کننده احترام به همه انسانها است و با نهی از منکر، جهاد، قصاص و… منافات ندارد.




دکترین مهدویت

دکترین مهدویت (ف.ش / جا.ش / آ.پ) عبارت است از اعتقاد به معارف مهدوی { امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عنوان آخرین امام و نیز منجی تمام بشریت و…} بشرط اینکه این معارف آن به صورتی پیکربندی شود که بتواند جامعه قبل از ظهور را آن گونه که اسلام می خواهد اداره نموده و آن را به سمت ظهور زودتر امام هدایت نماید. دکترین مهدویت در واقع دانش زندگی است و بوسیله آن می توان شؤون مختلف زندگی را اداره نمود.

84_12952مراد از پیکربندی بدعت آوری در دین نیست. بلکه دستیابی به فقهی است که مساله انتظار و راهکارهای زندگی در عصر عسرت غیبت را از منابع دین استخراج نماید و علوم انسانی اسلامی را تولید و کاربردی کند. اعتقاد به مساله فوق را نظریه دکترین مهدویّت گوییم. این نظریه در برابر اعتقاد به مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در حاشیه ی اعتقادات اسلامی است و مهدویت در حاشیه، در دین اسلام وجود ندارد.

امروزه همایش ها و آثار فکری خوبی در این زمینه در حال تولید است.




تَجَرُّع / تجرع (ش.ش)

تَجَرُّع/ تجرع (ش.ش) وضعیتی است برای استفاضۀ علم از مبدا آن و عبارت از این است که علم جرعه جرعه در کام ذهن و جان متعلم قرار می گیرد. زیرا گنجانۀ متعلم بی نهایت نیست، اما گسترۀ علم بی نهایت است. تجرع در الهامات که دریافت قطعه ای معرفت بطور دفعی است، نیز جریان دارد.

 

photo_2016-03-10_13-05-03

“چون در الهام اگر چه دفعیت وجود دارد، اما باز تا قطعه بعدی فاصله ای که رخ می دهد و همین هم تجرع نام دارد. نمی دانیم تجرع ذاتی تعلم است یا نه. البته امحاء تجرع ممتنع نیست و لذا شاید عرض لازم تعلم نباشد.”