جامعه نخبگانی (ش.ش/ جا.ش)
سپهر (ه.ش/ ش.ش/ رسا.ش)
سپهر (ه.ش/ ش.ش/ رسا.ش) کل گیتی نرم افزاری است. به عبارت دیگر تمام عوالم امکان است، مشروط بر اینکه سخت افزار نباشد. هرآنچه در عالم ذهن و ضمیر و جان و احساسات و… ی آدمیان کم یا زیاد به اشتراک جمعی گذاشته می شود. مانند سپهر معرفت، سپهر فرهنگ، سپهر رسانه ها/نسخه ها و…
اصل و قاعده در سپهر این است که هر یک از سپهرهای جزئی در کهکشان سپهر، نسبت به یکدیگر منزوی نباشند تا سپهر شکل بگیرد.
این اصطلاح، مانند اصطلاح سپهر معرفت و اصطلاح نسخه و چند اصطلاح معدود دیگر از اهم مفاهیم اندیشنامه رجاء است.
سپهر رسانه ها، همان اتمسفری است که پیام ها در آن حضور دارد و این سپهر احکام خودش را دارد. و مانند سپهر فرهنگ در یک جامعه که به راهکارهای شایع موجه برای رفع نیازها گفته می شود و اتمسفری دارد و دارای احکام خود است و سپهر معرفت و مانند آن.
نظر به اینکه سپهرشناسی، سرشاخه ای عظیم از مباحث بسیار است، بهتر است سپهرشناسی را بیشتر بطور مضاف بکار بریم. مانند سپهرشناسی فرهنگ، رسانه، احساسات و عواطف و…در سپهرشناسی هم بحث از احوال نسخه ها می شود هم از مفاهیم عرفی و مفاهیم علومی یا فنی.
با توجه به تعریف سپهرمعرفت و نیز تعریف فلسفه علم، احتمالاً سپهرشناسی معرفت همان فلسفه علم است که یحث و گزارشی متفقهانه از سپهر معرفت است. این گزارش شامل احوال نسخه ها (جسم معرفت) و احوال مفاهیم فنی و همه زمین ها و عوامل موثر در فهم و مفاهمه و تفاهم و مکاشفه والهام و … می شود.
برای تمیز کاری مقاله ی بالا ما را یاری فرمایید.
اصل ادب
اصل ادب (ش.ش) به این اشاره دارد که معرفت و علم غیور است و همه عناصر هستی در حال رازگویی و تعلیم انسانند.احتمال دارد در هر سخنی رگی از حقیقت و پیامی برای متعلم باشد و اگر چه گوینده آن سخن عالم و مهتدی نباشد. بدون ادب انسان از لطف رب محروم می شود. اصل ادب پیشنهاد کننده احترام به همه انسانها است و با نهی از منکر، جهاد، قصاص و… منافات ندارد.
دکترین مهدویت
دکترین مهدویت (ف.ش / جا.ش / آ.پ) عبارت است از اعتقاد به معارف مهدوی { امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عنوان آخرین امام و نیز منجی تمام بشریت و…} بشرط اینکه این معارف آن به صورتی پیکربندی شود که بتواند جامعه قبل از ظهور را آن گونه که اسلام می خواهد اداره نموده و آن را به سمت ظهور زودتر امام هدایت نماید. دکترین مهدویت در واقع دانش زندگی است و بوسیله آن می توان شؤون مختلف زندگی را اداره نمود.
مراد از پیکربندی بدعت آوری در دین نیست. بلکه دستیابی به فقهی است که مساله انتظار و راهکارهای زندگی در عصر عسرت غیبت را از منابع دین استخراج نماید و علوم انسانی اسلامی را تولید و کاربردی کند. اعتقاد به مساله فوق را نظریه دکترین مهدویّت گوییم. این نظریه در برابر اعتقاد به مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در حاشیه ی اعتقادات اسلامی است و مهدویت در حاشیه، در دین اسلام وجود ندارد.
امروزه همایش ها و آثار فکری خوبی در این زمینه در حال تولید است.
تَجَرُّع / تجرع (ش.ش)
تَجَرُّع/ تجرع (ش.ش) وضعیتی است برای استفاضۀ علم از مبدا آن و عبارت از این است که علم جرعه جرعه در کام ذهن و جان متعلم قرار می گیرد. زیرا گنجانۀ متعلم بی نهایت نیست، اما گسترۀ علم بی نهایت است. تجرع در الهامات که دریافت قطعه ای معرفت بطور دفعی است، نیز جریان دارد.
“چون در الهام اگر چه دفعیت وجود دارد، اما باز تا قطعه بعدی فاصله ای که رخ می دهد و همین هم تجرع نام دارد. نمی دانیم تجرع ذاتی تعلم است یا نه. البته امحاء تجرع ممتنع نیست و لذا شاید عرض لازم تعلم نباشد.”