1

دیگر علم در کتاب ها نمی گنجد

از آنجا که نظریه ذره ای کهکشان سانی بودن علم، قائل به این است که علوم موجود در دانش سراهای جهان کهکشان سانی است و از آن جا که علوم، بی انتهاء و در حال تحول هستند و اگر چه بدیهیات اولیه پایداراند باید گفت که دیگر علم در کتاب ها و نسخه های کاغذی نمی گنجد. شعار بنیان گذار این نظریه یعنی  حمید رجایی  این است: «دیگر علوم در کتاب ها و نسخه های برکاغذ جا نمی شود.» علت این امر را باید در گسترش روزافزون علم و ظهور علوم بین رشته ای جستجو کرد؛ بنابراین باید گفت علم را فقط در «سپهر معرفت» می توان یافت. بهترین وضعیت برای تقریر علم، نسخه های برخط و قابل تدوین و در معرض نقد افراد بسیار است. به همین رو رجایی، بهترین حاملان علم را در زمان حاضر دانشنامه های برخط می داند. چرا که ساختار مغز انسان شبکه ای عمل می کند و این مساله در تعاملات علم ساختی و فرهنگ ساختی نمودی تمام و کمال می یابد. اگر چه سپهر معرفت چون آسمانی بیکران است، اما فقط قرآن و عترت، خورشید درخشان آن است نبی اکرم صلوات الله علیه و آله، مدینۀ علم و علی باب آن و فاطمه زهرا سلام الله علیها، نور و جانِ جانِ همه سپهر معرفت است. تمام علوم بدست آمده بشری، قطره ای از اقیانوس علوم اهل بیت علیهم السلام است.




فطرت (ش.ش / رسا.ش/فر.ش)


فطرت (ش.ش/رسا.ش/فر.ش) گونه ای شدن است و این است که برای عالمان کشف شود که مفهومی عرفی، که نزد مرد در خیابان بوده، قیمتی تر و ارزشمندتر از مفهوم علومی‏ ای بوده که آن ها کشف کرده اند (یا بگو در نهایت مفهوم علومی،‏ سر از مفهوم عرفی در آوَرَد) این اتفاق در اصطلاح ما  «فطرت» نام دارد. (تمدن و فطرت، دو اصطلاح معرفت شناختی ­اند)

 


 




تمدن (ش.ش/ @ رسا.ش)

تمدن (ش.ش /@ رسا.ش) تحول و شدن است و عبارت  است از این که یک  مفهوم علومی به علت گسترش رسانه ها، بهینه شدن آموزش، تبلیغ  و… برای مرد در خیابان تا حد زیادی قابل درک شود. به هر میزان که فهم عمومی از مفاهیم علومی، بیشتر شود به همان میزان «تمدن» رخ داده است. مثلاً هر گاه مردم درک بهتری از بهداشت، سلامت، تغذیه، زندگی و شهروندی اسلامی و… پیدا کنند یا با مفاهیم علوم بیشتر آشنا شوند… مثلا ممکن است مرد در خیابان، مفهوم جرم و وزن را یکی بپندارد. اگر زمانی آن دو را بدرستی (مطابف مفاهیم دانشسرایی) تمییز دهد، تمدن رخ داده است. پس از ظهور امام مهدی، عظیم ترین تمدن ها شکل می گیرد که باید آن را یک بیگ بنگ بنامیم. 

 

اصطلاح مرتبط:

فطرت

 با اصطلاح download«تمدن» در جامعه و فرهنگ شناسی اشتباه نشود.

 




امام (./././…)

امام (./././…) قطب عالم امکان است. اگر او نباشد نه فقط  سپهر معرفت  بلکه  سپهر آفرینش  فرو می ریزد. بوسیله ولایت و طاعت او انسان پادشاه می شود. امام، خادم فاطمه زهراء است. طلوع مهر بوسیله آخرین امام یعنی مهدی فاطمه رخ خواهد داد.

امام ، مظهر جمیع اسماء حسنی و معلم مهربان بشر و بهترین دلسوز است. عالم ربانی اَتَمّ است.

جايگاه رسالت،و عرصه رفت ‏و آمد فرشتگان، مركز فرود آمدن وحى‏ و معدن رحمت و خزانه ‏دار بهشت و نهايت بردبارى و ريشه‏ ی كرم و رهبر امّت و سرپرست‏ نعمت ها و بنياد نيكی ها و استوانه ى خوبان و رهبر بندگان و پايه سرزمین های عوالم و در‏ ايمان و امين خداى رحمان و خلاصه ی پيامبران و برگزيده ی رسولان و عترت بهترين گزيده پروردگار جهانيان‏ و رحمت و بركت خدا بر آنان است.

امام ، چراغی در تاريكى و پرچم پرهيزگارى،و صاحب‏ خرد کامل است. امام، پناهگاه مردم و وارث پيامبران و نمونه برتر و دعوت نيكوتر و حجّت خدا بر اهل دنيا و آخرت است.

امام  آینه شناخت خداوند و مسكن بركت خدا و معدن حكمت خدا و نگهبان راز خدا و حامل كتاب‏ خدا 21022332674377169189و جانشين پيامبر خدا و فرزند رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش) است.

امام ، دعوت‏ كننده به سوى خدا و راهنمای به سوی خشنودى خدا، استقرار يافته در امر خدا و كامل‏ در محبّت خدا و مخلص در توحيد خدا و آشكار كننده  امر و نهى خدا و بندگان گرامى خدا  است.

امام ، پيشواي‏ دعوت كننده و پيشروی هدايت كننده و سرور و سرپرست و مدافع حق و  اهل ذكر و صاحب فرمان‏ و باقيمانده خدا و برگزيدگان او، و صندوق دانش حق و حجّت و راه و نور و برهان خدا است. حقیقت قرآن، همان حقیقت امام است و این دو بدون هم نیستند چون دو نمود از یک بود هستند.  مهدی در  طلوع مهر  قرآن را به مردم یاد می دهد.


 امام غیر قابل وصف است… در وصف امام، معنا بخون نشسته و مضمون گریسته… امام فرزند فاطمه ی زهراء سلام الله علیها است:

 

دانی زمین به داغ دلت چون گریسته؟

مثل غروب جمعه، زمان، خون گریسته

در راستای سرو شکنجیده قامتت

چندین هزار لالۀ واژون گریسته

دریا به ابر گفت:چرا گریه می کنی؟

گفتا: برآنچه دیدۀ گردون گریسته

بر چشم زخم خوردۀ آن نرگسِ نجیب

لیلا نگاه کرده و مجنون گریسته

چشمی که خاک را به نظر کیمیا کند

صدها گریوه ،گوهر مکنون گریسته

بیت الغزل در آتش و گلواژه سوخته

معنا بخون نشسته و مضمون گریسته

کشتی شکست خورده و دریا اسیر موج

ماهی برای غربت«ذوالنّون» گریسته

از سایه هم مضایقه خواهد نمود چرخ!

برگرد ای همای به هامون گریسته

مردم برای اشک تو قانون گذاشتند

ای چشم تو به کوریِ قانون گریسته….

تاکی چراغ وادی سینا کند طلوع

مشکات سربه دامن زیتون گریسته

شعر از حجت الاسلام آقای  مهدی مشکاتی




مرد در خیابان (@ ش.ش / جا. ش )


مرد در خیابان  (@ ش.ش / جا.ش ) اصطلاحی است برای اشاره به انسانی که در  دانشسرا درس نخوانده است و با  مفاهیم علومی  بطور رسمی آشنایی تفصیلی ندارد.

این اصطلاح، اصطلاحی کمکی برای صورت دادن برخی محاورات علومی است. مرد در خیابان، لزوماً معنای منفی و بدی ندارد. آگاهی های درست مرد در خیابان در اصطلاح ما به  مفهوم عرفی  و  فطرت  که اصطلاحی  معرفت شناختی ، جامعه شناختی و رسانه شناختی است، نزدیک است. مثلاً ممکن است مرد در خیابان، مفهوم جرم و  وزن را یکی بپندارد یا مثلاً تفاوت مفهوم زمان در فلسفه و فیزیک را درک نکند و… ⇐ اگر مرد در خیابان، آن دو را بدرستی تمییز دهد (مطابق مفاهیم  دانشسراییتمدن (اصط.رجاء در معرفت شناختی) رخ داده است. ارتقاء دانش جامعه، تمدن است.


 




پیکربندی

v6gkjtgsz0xz