مدینه علم / شهر علم (ش.ش)
مدینه علم / شهر علم (ش.ش) مکانت و توصیفی برای سپهر معرفت است؛ بواقع مرتبۀ عالیۀ سپهر معرفت است. سپهر معرفت، مراتب بسیار دارد و راه ها و رواق ها و جنّات و باغات و انهار و انوار و لذائذ و بهجت های بی شمار در آن است....
مدینه علم / شهر علم (ش.ش) مکانت و توصیفی برای سپهر معرفت است؛ بواقع مرتبۀ عالیۀ سپهر معرفت است. سپهر معرفت، مراتب بسیار دارد و راه ها و رواق ها و جنّات و باغات و انهار و انوار و لذائذ و بهجت های بی شمار در آن است....
پدیدار/ نمود (ش.ش) حالت و وضعیتی برای «مدرَک» (امر ادراک شونده) است و به وجه ادراکی و صورت ذهنی از یک پدیده اشاره دارد. مثلاً قرمزی برای خون امری است که برای ما پدیدار می شود و نمی دانیم که آیا در نفس الامر اصلاً رنگ وجود دارد یا...
نفس الامر (ه.ش / ش.ش) خود هستی یک پدیده است (نه پدیدار آن) که در دانش سرا، آن را نفس الامر صدا می زنند، چون معمولا آن را از راه صورت ذهنی یا از وراء حجب مشاهده یا مکاشفه می کنند. Visits: 58
صدق ذومراتبی (ش.ش) به تفصیل و ذومرتبه بودن صدق گزاره های صادق اشاره دارد و مولود ملاحظه ای در گزاره صادق و نیز صدق است. صدق، مطابقت گزاره و فهم با واقع است. اما صدق از جهتی ذات تشکیک و ذومراتب هم هست. چون اگر چه گزاره یا صادق است...
حظّ کافی (ش.ش) میزانی است در سبد دانش بشری و دلالت دارد به اینکه در هر عصری آنچه خداوند در سپهر معرفت رزق بشر فرموده برای اقامه حق و کسب کمال و تقرب، حد نصاب لازم را دارد و آنچه لازم بوده را بیان نموده است. اگرچه علم بشر اندک...
غیبت (ش.ش / رسا.ش/ ارت.ش) وضعیتی است برای معلم و متعلم و نیز عالمان و آن این است که آن دو از هم غایب باشند و امکان تعلیم و تعلم و مراوده ی علمی نداشته باشند. چه مسافت جغرافیایی چه مسافت حکمی.چه تقطر و قحط و حرمان و… نقص در...
یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جایی که دریاست من کیستم؟
گر او هست حقا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید
صدف در کنارش به جان پرورید
برای اینکه جوامع بشری، از رنج توسعه نیافتگی برهند و بتوانند جهانی پاکیزه و انسانی و الهی را شکل دهند؛ باید تکلیف خود را با «خداوند، خود، یکدیگر، طبیعت و علم» روشن کنند. دینداری، اخلاقِ فردی و اجتماعی و علم و علم آموزی، آزادی اندیشه و بیان موسّع و ساختارهای درستِ سیاسی و اقتصادی و… مهمّ ترین کلیدهای پیشرفت هستند. این «تفکّرِ» یک جامعه است که موتور فرهنگ، اقتصاد، سیاست، حاکمیّت و… را روشن می کند و جامعه را به پیش می راند. یک نظریه و ندیشۀ منسجم و تبیین گر بسا می تواند این موتور را روشن کند و پویایی را موجب شود.