1

ارزیابی شیوه تدریس خارج فقه و اصول در حوزه های علمیه


 

خط باریک

✅ بواقع لُبّ علوم انسانی و الهی در حوزه است. حوزه چراغ تابناکی است که به برکت قرآن و عترت نورش از بلندای  عرش تا فرش گسترده شده و عالمانی فاخر به عالم بشری هدیه کرده است…

✅ اما اقتضائات زمان و رشد علوم و شیوه ها را هم باید در نظر گرفت و با تغییر ظرفیت ها و مناسبات و گسترش دایره علوم، روش ها را روزآمد کرد.ِ

✅ شیوه ی سنتی و حاضر تدریس دروس خارج فقه و اصول در زمان حاضر از بهره وری بسیار کمی برخوردار است. از این همه ضجیج طلاب و روحانیان، حجیج بسیاری برنمی خیزد و اساطین و اساتید حوزه در این نمی اندیشند که چرا از میان این همه شاگرد، تعداد بسیار معدودی به جایی میرسند! گاهی به “سختی کار” استناد می شود؛ گاه به ضرورت عنایت خاص الهی” و گاه به “تنبلی و بیحالی طلاب”. اما مدرسان درس خارج این خرده ها را بر “شیوه های تدریس خود” نمی گیرند و صحت روش خود را به دیرین بودن این روش؛ مستند می نمایند.

✅  اینک یک استاد درس خارج، فقط ده پانزده سال یک دوره فقه می گوید و صرف این زمان طولانی همواره حسن کار دانسته می شود! در صورتی که اتفاقا این ایراد کار است.

✅ سختی مجتهدپروری در حوزه، به علت کم کاری طلاب، کم توفیقی و سخت بودن اجتهاد هست؛ اما شیوه های فرسوده تدریس اساتید نیز، تاثیر عمده ای در کم ثمری آن دارد.

✅ استاد درس خارج اتفاقا نباید سال ها به ذکر اقوال و تجزیه و تحلیل و پاسخگویی پرسش های طلاب بپردازد. این شیوه، طلبه درس خارج را توانمند نمی کند و عقل درایت و ملکه اجتهاد را در او بدرستی رشد نمی دهد.

✅ شیوه اصح بلکه صحیح تدریس درس خارج این است که طلاب پس از آن که یک سال با دروس خارج به شیوه کنونی آشنا شدند و طعم درس خارج را چشیدند؛ به تماشای حل مساله اجتهادی ننشینند بلکه خود به آن ورود کنند و استاد طرح بحث کند و طلاب در گروه های سه تا مثلا ده نفره؛ بروند و با دیدن منابع و شیوه ی آمد و شد در مساله، تلاش اجتهادی کنند و سپس در جلسه؛ به نوبت؛ دیدگاه خود را مطرح نمایند و استاد بشدت آنان را به چالش بکشد و مجدد و مکرر، این ممارست را انجام دهند، تا ملکه اجتهاد را بدست آورند.

✅ یک طلبۀ با استعدادی متوسط، می تواند با این روش حدود چهار سال تاحد قابل قبولی ملکه اجتهاد را بدست اورد و زیر نظر استادان، در ابواب فقهی، این ممارست را ادامه دهد و اما در نهایت باید هر فرد بطور مجزا، بدون اجازه اجتهاد و فتوا در کار افتاء وارد نشود.

✅ فی الواقع در شیوه اجتهادی اینک انبوهی از طلاب انبوهی دفتر سیاه می کنند اما به شیوه اجتهاد مسلط نمی شوند. شیوه را باید یاد داد… (ماهی گیری و توربافی را و نه تماشای ماهی گیری را)

✅ باید هر چه زودتر شیوه های تدریس دروس خارج بهینه شود و برای اجرائی شدن آن راهکارهایی اندیشیده شود. کار شدنی است. نگرش درست؛ پذیرش نارسایی و همت عالی می خواهد. امید اینکه مراجع عظام حفظهم الله در مرمت شیوه ها، فرصت ها را قدر بدانند. آمین.

مطالب بیشتر را در تلگرام بخوانید.




Wreak (Psychological, sociological & communication rajterm)

Wreak (Psychological, sociological & communication rajterm) Is a Context, condition, and underlying possibility, in which human being can somehow realizes and fulfills his real or imaginary dreams, wishes, and aspirations in the world around him. For example, wealth, power and technology allow people to be in a condition where they can mold and project their mentality, dreams, and talents in the real world (as it is by creating and making new equipments and tools) or in a virtual world (as it is in the intellectual cinematic world)

 


نگا.  برونجست
.



برونجست (روان.ش/جا.ش/ ارت.ش)

برونجست = برونجَست   (انگ.  wreak  ؛ روا.ش/جا.ش/ ارت.ش) وضعیت، امکانیت و زمینه ای است که انسان ها می توانند در آن آمال و آرزوها و ارادۀ خویش را به نوعی حقیقی یا مجازی در دنیای پیرامون خود محقق کنند. مثلاً ثروت، قدرت و تکنولوژی؛ انسان ها را در وضعیتی قرار می دهد که می توانند آرمان های ذهنی و استعدادهای حقیقی و موهوم خود را در جهان عین (مانند ساخت و استفاده از تجهیزات) یا ذهن (مانند محتواهای سینمایی) محقق کنند. یا اینکه در آرمان ذهنی انسان ها، تسلط و شکل دهی مواد و عناصر برای رفاه بخشی، سرعت بخشی و ارضاء حس زیبایشی وجود دارد؛ اما همین که تکنولوژی و سرمایه در اختیار او قرار می گیرد این آرمان ها و مطالبات نهان و گاه بسیار نهان، به بیرون می جهد و انسان ها آن را محقق می کنند و اگر چه بسیار زشت و ناپسند باشد. اخلاق، ایمان به غیب، امر به معروف و ولایت امام  و نایب او می تواند برونجست های فردی واجتماعی را هدایت نماید.


جستارهای مرتبط

wreak *

* فیلم کره  (Sphere محصول سال ۱۹۹۸ و به کارگردانی بری لوینسون)


 

comingsoon1-logo  لطفاً دیدگاه بگذارید و مطلب را گسترش دهید!

 

 


 

 

 

 

Save

Save

Save




فراارتباط

 

 

فراارتباط (جا.ش/ ارت.ش/رسا.ش) به سنخی از ارتباط انسانی سطحی و احتمالاً ناپایدار اطلاق می­ شود. مثلاً دو نفر که در اتوبوس یا مترو، همدیگر را می­ بینند و سلام و تعارف نموده و از آب و هوا و مانند آن سخن می­ گویند و سپس و از هم جدا می­ شوند، یا دو نفر که سرصحبت را با جملات خاصی باز می کنند، در یک ارتباط فراارتباطی هستند. فراارتبط می تواند مقدمه خوبی برای ارتباط پایدار باشد.


  sorrowشوربختانه ارتباطات همکاران، دوستان و حتی ارحام، در جوامع صنعتی و شهرهای بزرگ، به فراارتبط، کاهش و نزول یافته است. این یک فاجعه انسانی است.


 




«ایران به آتش می‌کشد، خاموشی تاریخ را» (با صدای سالار عقیلی)

ایران به آتش می‌کشد، خاموشی تاریخ را / هوشیار پایان می‌دهد، مدهوشی تاریخ را
ایران به شوق زندگی، در مرگ رویین تن شده / مرد و زنش تلفیقی از، ابریشم و آهن شده
ایران پر است از عاشقان، این گنج‌های بی‌شمار / مرزیست پر گوهر ولی، با رنج‌های بی‌شمار
در بند بنشانم ولی، از بند‌ها آزاد شو / قلب مرا ویران کن، با خون من آباد شو
ما قرن‌ها پای وطن، پیدا و پنهان مانده‌ایم / ما پای فرهنگی کهن، با نام ایران مانده‌ایم
ایران به آتش می‌کشد، خاموشی تاریخ را / هوشیار پایان می‌دهد، مدهوشی تاریخ را
ایران به شوق زندگی، در مرگ رویین‌تن شده / مرد و زنش تلفیقی از، ابریشم و آهن شده
ایران پر است از عاشقان، این گنج‌های بی‌شمار / مرزیست پر گوهر ولی، با رنج‌های بی‌شمار
ایران به آتش می‌کشد، خاموشی تاریخ را / هوشیار پایان می‌دهد، مدهوشی تاریخ را
ایران به شوق زندگی، در مرگ رویین تن شده / مرد و زنش تلفیقی از، ابریشم و آهن شده




تصنیفی از محمد اصفهانی

بهشت از دست آدم رفت از اون روزی که گندم خورد

ببین چی میشه اون کس که یه جو از حق مردم خورد

کسایی که تو این دنیا حساب مارو پیچیدن

یه روزی هرکسی باشن حساباشونو پس میدن

عبادت از سر وحشت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تسکینِ پرستیدن تجارت نیست

سرِ آزادگی مردن ته دلداگی میشه

یه وقتایی تمام دین همین آزادگی میشه

کنار سفره خالی یه دنیا آرزو چیدم

بفهم آدمی یک عمر بهت گندم نشون میدن

نذار بازی کنن بازم برامون با همین نقشه

خدا هرگز کسایی رو که حق خوردن نمی‌بخشه

کسایی که به هر راهی دارن روزیتو میگیرن

گمونم یادشون رفته همه یک روز میمیرن

جهان بدجور کوچیکه همه درگیر این دردیم

همه یک روز میفهمن چه جوری زندگی کردی