فرسودگی دانش / دانش فرسوده (ش.ش)
فرسودگی دانش، عبارت است از کم کفایتی تبیینی و کاربردی یک دانش، نسبت به شرایط مورد انتظار آن در هر عصر. فرسودگی دانش وقتی رخ می دهد که مفاهیم علومی یک علم، به علّت عدم تعامل علم ساختی با معارف درونی و بیرونی خود از کفایت تبیینی و تولید معرفت انضمامی و کاربردی فرو افتند. چه در تبیین حکم فرسوده شوند و چه در تبیین موضوع.
مفاهیم علومی یک علم، به علّت عدم تعامل علم ساختی با معارف درونی و بیرونی خود از کفایت تبیینی و تولید معرفت انضمامی و کاربردی فرو افتند. چه در تبیین حکم فرسوده شوند و چه در تبیین موضوع.
دانشهای فرسوده، معمولاً اضلاع و جزئیات معرفتی صحیحی دارند، ولی در کلیّت، ناقصاند و اضلاع لازم را ندارند (گاهی هم از بُن، دورانداختنی هستند. مانند «نظریّۀ گسیل» در تفسیر بینایی) یا مفهوم «وراثت»، بدون درک مفهوم «ژن»، یا مثلاً مفهوم علومی «افسردگی و نشاط»، بدون درک مفهوم «دوپامین». درک مفهوم علومی «حرکت» بدون درک «نسبیت» و «زمان». فهم «مثلث»، بدون درک «هندسۀ هذلولی». درک «مسائل علم کلام» بدون درک «سازواری معرفتی». «درک داوری اخلاقی»، بدون درک «زمینههای تشدید شدۀ روانشناختی و زیستشناختی»، درک «سلول»، بدون درک «زیستشناسی ملکولی»، درک «ذهن»، بدون همداستانی عصبادراکشناسی، شناختِ شناخت بدون حضور مباحث درازدامن «فلسفه علم» و «فلسفۀ ذهن»؛ «علوم شناختی» و «علم النفس فلسفی» .
احتمالاً هر علم کلنگر نشده، فرسوده است.
Visits: 83